🔸 معادل فارسی:
عصبی و منقبض
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ** ( احساسی – تنش روانی ) :**
توصیف فردی که تحت فشار شدید روانی یا استرس قرار دارد، به طوری که هر لحظه ممکن است �بترکد� یا واکنش شدیدی نشان دهد
... [مشاهده متن کامل]
مثال:
She was tense as a rubber band before the interview.
قبل از مصاحبه، مثل کشِ در آستانه ی پاره شدن بود.
2. ** ( جسمی – انقباض عضلانی ) :**
اشاره به حالتی که بدن یا عضلات فرد از شدت اضطراب یا آمادگی، منقبض و سفت شده اند
مثال:
He stood there, tense as a rubber band, ready to react.
اون جا ایستاده بود، مثل کشِ کشیده شده، آماده ی واکنش.
3. ** ( دراماتیک – پیش از انفجار ) :**
در روایت یا نمایش، این تصویر اغلب برای توصیف لحظه ای استفاده می شود که تنش به اوج رسیده و فقط یک جرقه برای انفجار کافی ست
مثال:
The room was silent, tense as a rubber band about to snap.
اتاق ساکت بود، مثل کشی که فقط منتظر پاره شدن بود.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
on edge – wound up – strung tight – ready to snap – high - strung – tightly wound
عصبی و منقبض
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ** ( احساسی – تنش روانی ) :**
توصیف فردی که تحت فشار شدید روانی یا استرس قرار دارد، به طوری که هر لحظه ممکن است �بترکد� یا واکنش شدیدی نشان دهد
... [مشاهده متن کامل]
مثال:
قبل از مصاحبه، مثل کشِ در آستانه ی پاره شدن بود.
2. ** ( جسمی – انقباض عضلانی ) :**
اشاره به حالتی که بدن یا عضلات فرد از شدت اضطراب یا آمادگی، منقبض و سفت شده اند
مثال:
اون جا ایستاده بود، مثل کشِ کشیده شده، آماده ی واکنش.
3. ** ( دراماتیک – پیش از انفجار ) :**
در روایت یا نمایش، این تصویر اغلب برای توصیف لحظه ای استفاده می شود که تنش به اوج رسیده و فقط یک جرقه برای انفجار کافی ست
مثال:
اتاق ساکت بود، مثل کشی که فقط منتظر پاره شدن بود.
________________________________________
🔸 مترادف ها: