صفت ( adjective )
حالات: tenser, tensest
حالات: tenser, tensest
• (1) تعریف: pulled or stretched tightly; taut.
• مترادف: stretched, taut, tight
• متضاد: slack
• مشابه: drawn, inflexible, rigid, stiff
• مترادف: stretched, taut, tight
• متضاد: slack
• مشابه: drawn, inflexible, rigid, stiff
- The strings on a violin must be tense.
[ترجمه بی نام] سیم های رو ویولن باید منقبض ( سفت و محکم ) باشند|
[ترجمه گوگل] سیم های ویولن باید کشدار باشد[ترجمه ترگمان] سیم ها روی ویولن باید پرتنش باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The muscles in your neck feel tense.
[ترجمه ] ماهیچه های گردن شما منقبض هستند.|
[ترجمه گوگل] عضلات گردن شما احساس تنش می کنید[ترجمه ترگمان] ماهیچه های گردن شما احساس اضطراب می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: unable to relax physically or emotionally.
• مترادف: high-strung, nervous, uptight
• متضاد: at ease, calm, placid, relaxed, relaxed
• مشابه: anxious, edgy, jittery, jumpy, on edge, strung-out, wired
• مترادف: high-strung, nervous, uptight
• متضاد: at ease, calm, placid, relaxed, relaxed
• مشابه: anxious, edgy, jittery, jumpy, on edge, strung-out, wired
- All this traffic makes me very tense.
[ترجمه گوگل] این همه ترافیک مرا به شدت تنش می کند
[ترجمه ترگمان] این ترافیک خیلی منو عصبی میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این ترافیک خیلی منو عصبی میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- You seem tense; is something troubling you?
[ترجمه گوگل] تنش به نظر می رسد؛ آیا چیزی شما را آزار می دهد؟
[ترجمه ترگمان] به نظر عصبی میای یه چیزی آزارت میده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] به نظر عصبی میای یه چیزی آزارت میده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He's a tense young man who always has to be doing something.
[ترجمه گوگل] او یک مرد جوان پرتنش است که همیشه باید کاری انجام دهد
[ترجمه ترگمان] مرد جوانی است که همیشه باید کاری انجام بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] مرد جوانی است که همیشه باید کاری انجام بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: marked by or causing anxiety or nervous suspense.
• مترادف: nerve-racking
• متضاد: relaxed, relaxing
• مشابه: anxious
• مترادف: nerve-racking
• متضاد: relaxed, relaxing
• مشابه: anxious
- There is one very tense scene in the movie.
[ترجمه گوگل] یک صحنه بسیار پرتنش در فیلم وجود دارد
[ترجمه ترگمان] یک صحنه بسیار پرتنش در فیلم وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] یک صحنه بسیار پرتنش در فیلم وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: tenses, tensing, tensed
مشتقات: tensely (adv.), tenseness (n.)
حالات: tenses, tensing, tensed
مشتقات: tensely (adv.), tenseness (n.)
• : تعریف: to make or become tense.
• مترادف: tighten
• متضاد: relax
• مشابه: constrict, contract
• مترادف: tighten
• متضاد: relax
• مشابه: constrict, contract
- He tensed his abdominal muscles.
[ترجمه گوگل] ماهیچه های شکمش را منقبض کرد
[ترجمه ترگمان] عضلات شکمش منقبض شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] عضلات شکمش منقبض شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Everyone tensed as the police detective walked in.
[ترجمه گوگل] وقتی کارآگاه پلیس وارد شد، همه به هم ریختند
[ترجمه ترگمان] همه با حالتی عصبی وارد اتاق شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] همه با حالتی عصبی وارد اتاق شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• (1) تعریف: in grammar, a category of verb inflections that indicate time and duration of an action or state, such as past tense, future tense, and present tense.
- The sentence "I called yesterday" uses the past tense.
[ترجمه گوگل] جمله «دیروز زنگ زدم» از زمان گذشته استفاده می کند
[ترجمه ترگمان] جمله \"دیروز\" تماس گرفتم \" از تنش گذشته استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] جمله \"دیروز\" تماس گرفتم \" از تنش گذشته استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: any grouping of such inflections, or any such inflected form of a particular verb.
- "Went" is the past tense of "go."
[ترجمه گوگل] "رفت" زمان گذشته "برو" است
[ترجمه ترگمان] \"Went\" زمان گذشته \"رفتن\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] \"Went\" زمان گذشته \"رفتن\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید