1. tennis ball
توپ تنیس
2. tennis togs
لباس تنیس
3. tennis court
زمین تنیس
4. a tennis court
زمین تنیس
5. a tennis match
مسابقه ی تنیس
6. a tennis net
تور تنیس
7. lawn tennis
تنیس روی چمن
8. the tennis court was edged with grass
اطراف زمین تنیس چمن کاشته بودند.
9. a crisp tennis shot
ضربه ی جانانه در تنیس
10. a dead tennis ball
توپ تنیس ناجهنده (بی خاصیت)
11. an invitational tennis tournament
مسابقات فراخوانی تنیس
12. great at tennis and wrestling
ماهر در تنیس و کشتی
13. to scalp a tennis opponent
حریف تنیس خود را سخت شکست دادن
14. a press for a tennis racket
قالب برای راکت تنیس
15. a strenuous game of tennis
یک بازی تنیس پرتقلا
16. he is good at tennis
تنیس او خوب است.
17. he is a fiend at tennis
در تنیس رو دست ندارد.
18. he is a hotshot in tennis
او در تنیس چیره دست است.
19. he plays a wicked game of tennis
تنیس بازی کردن او معرکه است.
20. she drubbed her opponent in the tennis match
در مسابقه ی تنیس حریف خود را سخت شکست داد.
21. he is no match for her in tennis
در تنیس از پس آن زن برنمی آید.
22. wimbledon is the most important contest in the international tennis circuit
ویمبلدون مهمترین مسابقه در سلسله مسابقات تنیس بین المللی است.
23. i gave the thief a whack on the head with a tennis racket
با راکت تنیس ضربه ی محکمی به سر سارق زدم.
24. He made a monkey of me on the tennis court.
[ترجمه گوگل]او در زمین تنیس از من یک میمون ساخت
[ترجمه ترگمان] اون یه میمون از من روی زمین تنیس درست کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
25. You can go boating or play tennis.
[ترجمه گوگل]می توانید قایق سواری کنید یا تنیس بازی کنید
[ترجمه ترگمان] تو می تونی بری قایق سواری یا تنیس بازی کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
26. A tennis player needs to have very quick reflexes.
[ترجمه گوگل]یک تنیس باز باید رفلکس های بسیار سریعی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]یک بازیکن تنیس باید واکنش های سریع داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
27. Tennis players change round every two games.
[ترجمه گوگل]تنیس بازان هر دو بازی راند را عوض می کنند
[ترجمه ترگمان]بازیکنان تنیس هر دو بازی را تغییر می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
28. My favourite sports are tennis and swimming.
[ترجمه گوگل]ورزش مورد علاقه من تنیس و شنا است
[ترجمه ترگمان]ورزش های مورد علاقه من تنیس و شنا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
29. The 16-year-old tennis prodigy is the youngest player ever to reach the Olympic finals.
[ترجمه گوگل]اعجوبه 16 ساله تنیس جوان ترین بازیکن تاریخ است که به فینال المپیک راه یافته است
[ترجمه ترگمان]این اعجوبه tennis ۱۶ ساله جوان ترین بازیکن است که تا به حال به فینال المپیک راه یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
30. A tennis player shows good anticipation by moving quickly into position.
[ترجمه گوگل]یک تنیس باز با حرکت سریع در موقعیت، انتظار خوبی از خود نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]یک بازیکن تنیس انتظار خوب را با حرکت سریع در موقعیت نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید