tenesmus


(پزشکی) نیاز مبرم به ریدن یا شاشیدن فوری، زور، زور آوری، زورپیچ، تنسموس

جمله های نمونه

1. Want to definitely diagnose first, inside tenesmus and mucus then, diarrhea should be the problem of intestine way, personal think may be a chronic enteritis.
[ترجمه گوگل]می خواهم به طور قطع تشخیص اول، در داخل تنسموس و مخاط پس از آن، اسهال باید مشکل از راه روده، فکر شخصی ممکن است آنتریت مزمن باشد
[ترجمه ترگمان]می خواهید به طور قطع ابتدا، در داخل tenesmus و مخاط، تشخیص دهید، اسهال باید مشکل راه روده باشد، فکر شخصی می تواند بیماری مزمن باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Signifiable symptoms have diarrhea, pus and blood stool, bellyache and tenesmus .
[ترجمه گوگل]علائم قابل توجه اسهال، چرک و مدفوع خونی، شکم درد و تنسموس است
[ترجمه ترگمان]علائم بیماری اسهال، اسهال و مدفوع، دل درد و tenesmus دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Treatment group can improve significantly the symptoms such as diarrhea, tenesmus, the scorch of anus, bellyache, abdominal distension, and the curative effect is better than that of control group.
[ترجمه گوگل]گروه درمان می تواند علائمی مانند اسهال، تنسموس، سوزش مقعد، شکم درد، اتساع شکم را به میزان قابل توجهی بهبود بخشد و اثر درمانی بهتر از گروه کنترل است
[ترجمه ترگمان]گروه درمان می تواند به طور قابل توجهی علائمی نظیر اسهال، tenesmus، سوختگی مقعد، bellyache، distension شکمی را بهبود بخشد و اثر درمانی بهتر از گروه کنترل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The pain had become constant in the last two months and was associated with diarrhea and tenesmus.
[ترجمه گوگل]درد در دو ماه گذشته ثابت شده بود و با اسهال و تنسموس همراه بود
[ترجمه ترگمان]درد در دو ماه گذشته ثابت شده بود و با اسهال و tenesmus همراه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Suddenly, a burst him ring for the lift after suddenly tenesmus, the 'crash when' they stopped at a negative 2 floor.
[ترجمه گوگل]ناگهان، پس از تنسموس ناگهانی، حلقه او برای بالابر ترکید، "تصادف زمانی که" آنها در طبقه منفی 2 متوقف شدند
[ترجمه ترگمان]ناگهان صدای بلند شدن او از آسانسور به گوش رسید، بعد از سقوط ناگهانی، صدای برخورد آن ها در طبقه دوم به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• lack of ability to urinate or defecate (medicine)

پیشنهاد کاربران

احساس نیاز به دفع مدفوع درحالی که قبلا روده خالی از مدفوع شده است.
tenesmus ( پزشکی )
واژه مصوب: زورپیچ
تعریف: احساس تمایل مداوم یا مکرر به دفع مدفوع همراه با درد و احساس کشش احشا، بی‏آنکه مقدار قابل توجهی پیخال دفع شود
حالت اورژانسی نیاز به دفع ادرار یا مدفوع

بپرس