tendentiousness

جمله های نمونه

1. Principal-part participation is a behavior with tendentiousness and devotion as well as a guiding ideology of all teaching strategies.
[ترجمه گوگل]مشارکت بخش اصلی رفتاری همراه با گرایش و فداکاری و همچنین ایدئولوژی هدایت کننده همه راهبردهای آموزشی است
[ترجمه ترگمان]مشارکت اصلی، رفتاری با tendentiousness و اخلاص و نیز یک ایدئولوژی راهنمای تمام استراتژی های آموزشی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Therefore, there isn't any feeling tendentiousness and moral conclusion in the film Rassyomon and the story in the Bamboo Forest.
[ترجمه گوگل]بنابراین در فیلم راسیومون و داستان جنگل بامبو هیچ گونه تمایل و نتیجه گیری اخلاقی احساسی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]بنابراین هیچ گونه نتیجه گیری اخلاقی و اخلاقی در فیلم Rassyomon و داستان در جنگل بامبو وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The objectivity and tendentiousness of news is the basic theoretical problem of the news idea and also the news service problem about the reporting principle and reporting means.
[ترجمه گوگل]عینیت و گرایش اخبار، مشکل اساسی نظری ایده خبر و نیز مشکل سرویس خبری در مورد اصل گزارش و ابزار گزارش است
[ترجمه ترگمان]عینیت و tendentiousness اخبار یکی از مشکلات نظری اساسی این ایده است و همچنین مشکل سرویس خبری در مورد اصل گزارش دهی و ابزار گزارش دهی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The work of art has the same tendentiousness with it and can show the respective life style of the artists. Therefore, we can say that the actions of art embody the whole process of an artist's life.
[ترجمه گوگل]اثر هنری نیز همین گرایش را دارد و می تواند سبک زندگی هنرمندان را نشان دهد بنابراین، می‌توان گفت که کنش‌های هنری، کل روند زندگی یک هنرمند را در بر می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]اثر هنری نیز با آن یک سان است و می تواند سبک زندگی هنرمندان را به نمایش بگذارد بنابراین، ما می توانیم بگوییم که اعمال هنر تجسم کل فرآیند زندگی یک هنرمند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Robbers cover up tendentiousness below contrast group.
[ترجمه گوگل]دزدها تمایلات زیر گروه کنتراست را می پوشانند
[ترجمه ترگمان]دزدان tendentiousness را زیر گروه مقابل مخفی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is characterized with entity, situation, tendentiousness, and internal drives.
[ترجمه گوگل]با موجودیت، موقعیت، گرایش، و انگیزه های درونی مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]آن با موجودیت، موقعیت، tendentiousness و محرک درونی مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The connotation of the tendentiousness of news is a widely controversial issue.
[ترجمه گوگل]مفهوم گرایش به اخبار موضوعی بحث برانگیز است
[ترجمه ترگمان]مفهوم tendentiousness خبر یک موضوع بسیار جنجالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The government by law and the legal system have experienced the calendar long evolution process, in its connotation's tendentiousness has the huge difference.
[ترجمه گوگل]دولت بر اساس قانون و نظام حقوقی روند تکاملی طولانی تقویمی را تجربه کرده اند که در مفهوم آن تفاوت فاحشی است
[ترجمه ترگمان]دولت به موجب قانون و نظام حقوقی، فرآیند تکامل طولانی تقویم را تجربه کرده اند که دلالت بر تفاوت فاحش آن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This requests us in the news report, should strengthen the authenticity as far as possible, reduces tendentiousness, achieves objectively fair, is comprehensive, balanced reports the fact.
[ترجمه گوگل]این درخواست از ما در گزارش خبری، باید صحت را تا آنجا که ممکن است تقویت کند، تمایلات را کاهش می دهد، به طور عینی منصفانه به دست می آورد، جامع و متوازن گزارش این واقعیت است
[ترجمه ترگمان]این درخواست ما را در گزارش اخبار تایید می کند، باید صحت را تا جایی که ممکن است تقویت کند، tendentiousness را کاهش دهد، به طور عینی منصفانه عمل کند، جامع و متعادل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. By researching, We can find that not only in lodging a complaint, processing question, but also doing a final judgement, judge has tendentiousness to the gentleman.
[ترجمه گوگل]با تحقیق می توان دریافت که قاضی نه تنها در طرح شکایت، رسیدگی به سؤال، بلکه در قضاوت نهایی نیز نسبت به آقا گرایش دارد
[ترجمه ترگمان]با تحقیق، می توانیم دریابیم که نه تنها در رسیدگی به شکایت، سوال پردازش، بلکه قضاوت نهایی، قضاوت را به این آقا ارجاع می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Conclusion The HIV/AIDS-related health education directing at male populations should be strengthened to compensate for tendentiousness due to the personality characters.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری آموزش بهداشت مرتبط با HIV/AIDS که به جمعیت‌های مردانه هدایت می‌شود باید برای جبران گرایش‌های ناشی از ویژگی‌های شخصیتی تقویت شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری آموزش بهداشت و درمان مربوط به اچ آی وی \/ ایدز در جمعیت های مرد باید برای جبران خسارت ناشی از شخصیت شخصیت های شخصیت تقویت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Allusive sex depends on affection tendency of the patient, if have affection tendentiousness to some thing or some individual, get a suggestion easily.
[ترجمه گوگل]رابطه جنسی کنایه ای به تمایل بیمار بستگی دارد، اگر تمایل به عاطفه به چیزی یا فردی دارید، به راحتی پیشنهاد دریافت کنید
[ترجمه ترگمان]سکس allusive به گرایش عاطفی بیمار بستگی دارد، در صورتی که نسبت به برخی چیزها و یا برخی افراد علاقه داشته باشد، به راحتی یک پیشنهاد دریافت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. When understanding news authenticity and tendentious two relations, we should see the news between the authenticity and tendentiousness is the dialectical unification relations.
[ترجمه گوگل]هنگام درک صحت خبر و دو رابطه گرایشی، باید دید که خبر بین اصالت و گرایش، روابط وحدت دیالکتیکی است
[ترجمه ترگمان]در هنگام درک صحت و صحت این دو رابطه، ما باید اخبار بین صحت و اصالت خانوادگی را ببینیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To use this two- edged sword properly, the media enterprise has to act cautiously in choosing the topic, arrangement of agenda, and in the choice of proper angles of reporting and tendentiousness.
[ترجمه گوگل]برای استفاده درست از این شمشیر دو لبه، بنگاه رسانه ای باید در انتخاب موضوع، چیدمان دستور کار و انتخاب زوایای مناسب گزارش و گرایش با احتیاط عمل کند
[ترجمه ترگمان]برای استفاده از این شمشیر دو لبه به درستی، شرکت رسانه ای باید با احتیاط در انتخاب موضوع، تنظیم دستور کار، و در انتخاب زوایای مناسب گزارش دهی و tendentiousness عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• quality of being tendentious, state of having a definite purpose

پیشنهاد کاربران