اسم ( noun )
حالات: tendencies
حالات: tendencies
• (1) تعریف: an inclination or natural disposition to move in a certain direction.
• مترادف: leaning, trend
• مشابه: capability, drift, list, tropism
• مترادف: leaning, trend
• مشابه: capability, drift, list, tropism
- The right-leaning tendency of the nation's government has often been commented on in the foreign press.
[ترجمه گوگل] گرایش حق طلبانه دولت ملت بارها در مطبوعات خارجی مطرح شده است
[ترجمه ترگمان] گرایش سمت راست دولت ملی اغلب در مطبوعات خارجی مطرح شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] گرایش سمت راست دولت ملی اغلب در مطبوعات خارجی مطرح شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I've always had a tendency toward plumpness.
[ترجمه گوگل] من همیشه تمایل به چاق شدن داشته ام
[ترجمه ترگمان] من همیشه a داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] من همیشه a داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The tendency toward chaos at the end of the school term seems inevitable.
[ترجمه گوگل] گرایش به هرج و مرج در پایان ترم مدرسه اجتناب ناپذیر به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان] گرایش به هرج و مرج در پایان دوره تحصیلی اجتناب ناپذیر به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] گرایش به هرج و مرج در پایان دوره تحصیلی اجتناب ناپذیر به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: the characteristic of being likely to feel or behave in a certain way.
• مترادف: cast, disposition, inclination, leaning, predisposition, proclivity, propensity, turn
• مشابه: aptitude, bent, bias, capability, grain, instinct, penchant, predilection, preference, slant, streak, susceptibility
• مترادف: cast, disposition, inclination, leaning, predisposition, proclivity, propensity, turn
• مشابه: aptitude, bent, bias, capability, grain, instinct, penchant, predilection, preference, slant, streak, susceptibility
- I have a tendency to be shy at parties.
[ترجمه گوگل] من تمایل به خجالتی بودن در مهمانی ها دارم
[ترجمه ترگمان] من تمایل به خجالتی بودن در مهمانی دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] من تمایل به خجالتی بودن در مهمانی دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He'd had a tendency to tell lies even as a young child.
[ترجمه گوگل] او حتی در کودکی تمایل به دروغ گفتن داشت
[ترجمه ترگمان] او تمایل به دروغ گفتن داشت، حتی به عنوان یک بچه جوان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او تمایل به دروغ گفتن داشت، حتی به عنوان یک بچه جوان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- This clock has a tendency to run fast.
[ترجمه احسان] این ساعت قابلیته سریع راه افتادن را دارد|
[ترجمه گوگل] این ساعت تمایل به کار سریع دارد[ترجمه ترگمان] این ساعت تمایل به دویدن سریع دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Babies have a tendency to cry when they're hungry or tired.
[ترجمه حسین شیدایی مهنه] بچه ها تمایل به گریه دارن وقتی که گرسنه یا خسته هستند|
[ترجمه گوگل] نوزادان زمانی که گرسنه یا خسته هستند تمایل به گریه کردن دارند[ترجمه ترگمان] بچه ها وقتی گرسنه یا خسته می شوند، تمایل به گریه کردن دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید