tendance

/ˈtendəns//ˈtendəns/

معنی: توجه، مواظبت، حضور، پرستاری، مراقبت
معانی دیگر: توجه، مراقبت، مواظبت، پرستاری، حضور

جمله های نمونه

1. The Contents and forms of tendance service for senior citizens in developed countries are various.
[ترجمه گوگل]محتویات و اشکال خدمات گرایش برای سالمندان در کشورهای توسعه یافته متنوع است
[ترجمه ترگمان]محتویات و انواع خدمات tendance برای شهروندان ارشد در کشورهای توسعه یافته متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Objective:Discuss the tendance methods for the osteoporotic vertebral body compression fractures patient before and after the treatment of Percutaneous Vertebroplasty.
[ترجمه گوگل]هدف: در مورد روش‌های تمایل به شکستگی‌های فشاری بدن مهره‌های پوکی استخوان قبل و بعد از درمان ورتبروپلاستی از راه پوست بحث کنید
[ترجمه ترگمان]هدف: در مورد روش های tendance برای تشخیص شکستگی بدنه ستون فقرات قبل و بعد از درمان Percutaneous Vertebroplasty بحث کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. For many years war restricted China's at tendance at Wor ld Exhibitions.
[ترجمه گوگل]برای سال‌های متمادی جنگ حضور چین در نمایشگاه‌های جهانی را محدود می‌کرد
[ترجمه ترگمان]برای سال ها جنگ چین را در نمایشگاه های Wor در Wor محدود کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He is Saxon when he requires a tendance, and takes a Norman name when he becomes a matter of enjoyment.
[ترجمه گوگل]او زمانی که نیاز به گرایش داشته باشد ساکسون است و زمانی که مورد لذت قرار می گیرد نام نورمنی به خود می گیرد
[ترجمه ترگمان]وقتی به یک tendance احتیاج داشته باشد، He است و وقتی که به موضوع تفریح تبدیل می شود اسم نورمن را می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The evolutionary tendance reflected by the above sedimentary record probably signifies an important tectonic turn in the history of the residual Paleotethys ocean.
[ترجمه گوگل]گرایش تکاملی منعکس شده توسط رکورد رسوبی بالا احتمالاً نشان دهنده یک چرخش زمین ساختی مهم در تاریخ اقیانوس باقیمانده پالئوتتیس است
[ترجمه ترگمان]The تکاملی بازتاب شده با سابقه رسوبی بالا به احتمال زیاد نشان دهنده یک تغییر تکتونیکی مهم در تاریخچه اقیانوس باقی مانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Rainbow Salon is a little baby, who needs your careful tendance and your energetic support!
[ترجمه گوگل]سالن رنگین کمان کودک کوچکی است که به مراقبت دقیق و حمایت پرانرژی شما نیاز دارد!
[ترجمه ترگمان]سالن رنگین کمان یک بچه کوچک است که به tendance و حمایت پر انرژی شما نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It explains importance and development trend of hospital conception, and its presentation forms and methods of courtyard, family environment, artistic and residence tendance.
[ترجمه گوگل]اهمیت و روند توسعه مفهوم بیمارستان و اشکال ارائه آن و روش های حیاط، محیط خانوادگی، هنری و گرایش سکونتگاهی را توضیح می دهد
[ترجمه ترگمان]آن اهمیت و روند توسعه مفهوم بیمارستان و اشکال و روش های حیاط، محیط خانوادگی، هنری و محل اقامت را توضیح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It has been 3 months since I came to Canada for the English training, and thanks for your warm tendance .
[ترجمه گوگل]3 ماه از زمانی که برای آموزش زبان انگلیسی به کانادا آمدم می گذرد و ممنون از توجه گرم شما
[ترجمه ترگمان]سه ماه از زمانی که من برای آموزش انگلیسی به کانادا آمدم و از tendance گرم شما تشکر کردم، ۳ ماه بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. However, during the period when network operates, there still remains a problem that the network′s speed is extensively slow. To solve this problem is vital and of an urgent tendance.
[ترجمه گوگل]با این حال، در طول دوره ای که شبکه کار می کند، هنوز این مشکل وجود دارد که سرعت شبکه بسیار کند است حل این مشکل امری حیاتی و فوری است
[ترجمه ترگمان]با این حال، در طول دوره زمانی که شبکه عمل می کند، هنوز هم یک مشکل وجود دارد که سرعت network's به طور گسترده کند است برای حل این مشکل، مساله حیاتی و ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I am also very pleased to get to know you and thank you for your warm hospitality and tendance.
[ترجمه گوگل]همچنین از آشنایی با شما بسیار خوشحالم و از مهمان نوازی و توجه گرم شما سپاسگزارم
[ترجمه ترگمان]من هم خیلی خوشحالم که شما را می شناسم و از مهمان نوازی گرم و tendance تشکر می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

توجه (اسم)
attention, tendency, remark, tent, advertence, consideration, regard, care, notice, advertency, favor, keep, notation, assiduity, tendance, heed, attendance

مواظبت (اسم)
care, assiduity, carefulness, tendance, vigilance

حضور (اسم)
presence, tendance, attendance, presentment

پرستاری (اسم)
care, tendance, attendance, nursing

مراقبت (اسم)
attention, care, contemplation, tendance, vigilance, meditation, surveillance, watch, guarding, watchfulness, observation, concentration, look-out

پیشنهاد کاربران

بپرس