• (1)تعریف: the temporary occupancy or use of another's dwelling, land, or other property, esp. in return for payment of rent.
• (2)تعریف: the time span of such occupancy or use.
• (3)تعریف: possession of property by any kind of title.
جمله های نمونه
1. The tenancy is held in joint names.
[ترجمه گوگل]اجاره به نام مشترک برگزار می شود [ترجمه ترگمان]این اجاره در اسم های مشترک برگزار می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The landlord gave notice of the termination of tenancy.
[ترجمه Saeid T] صاحب خانه ( موجر ) اطلاع داد پایان مهلت اجاره را
|
[ترجمه گوگل]مالک اخطار فسخ اجاره داد [ترجمه ترگمان]صاحب مسافرخانه متوجه پایان مدت اجاره شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He held a sole tenancy of a flat.
[ترجمه گوگل]او تنها یک آپارتمان اجاره کرده بود [ترجمه ترگمان]او یک آپارتمان اجاره کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The club occupies the land under a protected tenancy.
[ترجمه گوگل]باشگاه زمین را تحت یک اجاره حفاظت شده اشغال می کند [ترجمه ترگمان]این باشگاه زمین های زیر یک اجاره حفاظت شده را اشغال کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He had no right to succeed to the tenancy when his father died.
[ترجمه گوگل]وقتی پدرش فوت کرد، او حق نداشت در اجارهنشینی جانشین شود [ترجمه ترگمان]او حق نداشت زمانی که پدرش مرده بود موفق شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. You put your tenancy at risk if you fall behind with the rent.
[ترجمه Saeid T] شما اجاره نشینی خود را به خطر می اندازید اگر کرایه خونتون را عقب بیندازید
|
[ترجمه گوگل]اگر از اجاره عقب بیفتید، اجاره خود را به خطر می اندازید [ترجمه ترگمان]اگه با اجاره دادن پول خودتو به خطر بندازی، خودتو به خطر میندازی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. They had taken over the tenancy of the farm.
[ترجمه گوگل]اجاره مزرعه را به عهده گرفته بودند [ترجمه ترگمان]آن ها مدت اجاره مزرعه را تصرف کرده بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. His father took over the tenancy of the farm 40 years ago.
[ترجمه گوگل]پدرش 40 سال پیش اجاره مزرعه را بر عهده گرفت [ترجمه ترگمان]پدرش ۴۰ سال پیش این مزرعه را اجاره کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. You can only take up occupation once the tenancy has been signed.
[ترجمه گوگل]شما فقط زمانی می توانید شغل خود را پس از امضای اجاره نامه شروع کنید [ترجمه ترگمان]تنها کاری که می توان کرد این بود که شغل tenancy را امضا کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The land was held on a yearly tenancy.
[ترجمه گوگل]زمین به صورت اجاره سالانه نگهداری می شد [ترجمه ترگمان]این زمین در یک قرارداد اجاره سالانه برگزار شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The tenancy of this large room is five years.
[ترجمه گوگل]مدت اجاره این اتاق بزرگ پنج سال است [ترجمه ترگمان]اجاره این اتاق بزرگ پنج سال است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. After a five-year tenancy, we were ready to move out.
[ترجمه گوگل]بعد از پنج سال اجاره، آماده نقل مکان شدیم [ترجمه ترگمان]بعد از پنج سال اجاره، ما آماده حرکت بودیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Property held in joint tenancy automatically passes to the surviving spouse after the death of the other.
[ترجمه گوگل]اموالی که در اجاره مشترک نگهداری می شود پس از فوت دیگری به طور خودکار به همسر بازمانده می رسد [ترجمه ترگمان]اموال نگهداری شده در قراردادهای اجاره مشترک به طور خودکار به همسر زنده پس از مرگ یکی دیگر منتقل می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Such tenancy agreements may be redefined under the 1989 Housing Act.
[ترجمه گوگل]چنین قراردادهای اجاره ای ممکن است تحت قانون مسکن 1989 دوباره تعریف شوند [ترجمه ترگمان]چنین قراردادهایی ممکن است تحت لایحه مسکن سال ۱۹۸۹ دوباره تعریف شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The Council refused to rehouse because the tenancy was held in joint names with his ex-wife who has disappeared.
[ترجمه گوگل]شورا از خانه نشینی مجدد خودداری کرد زیرا اجاره به نام های مشترک با همسر سابق او که ناپدید شده بود برگزار می شد [ترجمه ترگمان]شورا از پرداخت اجاره خودداری کرد زیرا این اجاره در نامه ای مشترک با همسر سابقش که ناپدید شده بود، برگزار شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
اجاره داری (اسم)
tenure, leasehold, tenancy, tenantry
مدت اجاره (اسم)
tenancy
مالکیت موقت (اسم)
tenancy
تخصصی
[حقوق] اجاره داری، کرایه نشینی، مدت اجاره، انتفاع
انگلیسی به انگلیسی
• holding or occupancy of land; period of rental or lease tenancy is the renting of land or buildings belonging to someone else.
پیشنهاد کاربران
Tenancy /ˈtɛnənsɪ/ ( n pl - cies ) – meaning: 1. the period of holding office, a position, etc. دورهٔ تصدی یک پست، سمت و غیره Example 1: 👇 His tenancy as Ryder Cup captain is now confirmed. ... [مشاهده متن کامل]
تصدی او به عنوان کاپیتان جام رایدر اکنون تایید شده است. Example 2: 👇 During the tenancy of Henry Fox, third Lord Holland ( 1773 - 1840 ) , the place gained a European reputation as a meeting - place of statesmen and men of letters. در زمان تصدیِ هنری فاکس، سومین لرد هلند ( 1773 - 1840 ) ، این مکان به عنوان محل ملاقات دولتمردان و رجال ادب، شهرت اروپایی به دست آورد. Example 3: 👇 During his tenancy of office, the system adopted at Shanghai was applied to the other treaty ports. در دوران مسئولیت وی در این پُست، سیستمی که در شانگهای پذیرفته شد، در سایر بنادر معاهده اعمال شد. ❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌ 2. the temporary possession or holding by a tenant of lands or property owned by another. اجاره داری؛ مدت اجاره؛ مالکیت موقت؛ اجاره نشینی؛ ملک موقت؛ مالکیت موقت ( از طریق اجاره ) ؛ تملک موقت Example 1: 👇 Check the terms of your tenancy closely. شرائط اجاره تان را به خوبی بررسی کنید. Example 2: 👇 John took over the tenancy of the farm. جان اجاره مزرعه را بر عهده گرفت. Example 3: 👇 The club occupies the land under a protected tenancy. باشگاه، زمین را تحت یک اجاره حفاظت شده به تملک موقتِ خود در می آورد. Example 4: 👇 SCENE: The living apartment of a two - room tenancy occupied by the Boyle family in a tenement house in Dublin. * Juno and the Paycock - a play by Sean O’Casey صحنه: اتاق نشیمنِ یک آپارتمان اجاره ایِ دو اتاقه که در تملکِ موقت خانواده بویل در دوبلین است. * متن انتخابی: از نمایشنامه ی #جونو و پیکاک، # اثر شان اُکِیسی فیلمی هم بر اساس این نمایشنامه به کارگردانی آلفرد هیچکاک ساخته شده است.