🔸 **معادل فارسی:**
خیلی رایج / فراوان / بی ارزش / به وفور یافت می شود
در زبان محاوره ای:
به چیزی گفته می شود که زیاد وجود دارد و ارزش یا خاص بودنش کم است؛ مشابه عبارت *two a penny* اما تأکید بیشتر بر فراوانی دارد.
... [مشاهده متن کامل]
- - -
🔸 **تعریف ها:**
1. ** ( عمومی – فراوانی ) :**
چیزی که بسیار رایج است و به راحتی پیدا می شود.
مثال: Cheap souvenirs like these are ten a penny in tourist areas.
سوغاتی های ارزان مثل این در مناطق گردشگری به وفور یافت می شوند.
2. ** ( استعاری – ارزش کم ) :**
چیزی که زیاد است و به همین دلیل ارزش یا اهمیت کمی دارد.
مثال: Gossip like that is ten a penny in this office.
شایعاتی مثل این در این دفتر خیلی رایج و کم ارزش هستند.
- - -
🔸 **مترادف ها:**
common – plentiful – abundant – dime a dozen ( آمریکایی ) – widespread
- - -
🔸 **نکته ی فرهنگی:**
* مشابه عبارت *two a penny* است ولی تأکید بیشتری بر فراوانی و معمولی بودن دارد.
* در انگلیسی آمریکایی معمولاً از عبارت *dime a dozen* استفاده می شود.
مثال ترکیبی:
* Old books like these are ten a penny in the city’s flea markets.
کتاب های قدیمی مثل این در بازارهای دست دوم شهر به وفور یافت می شوند.
* Complaints like that are ten a penny; we need real solutions.
شکایاتی مثل این زیاد هستند؛ ما به راه حل واقعی نیاز داریم.
خیلی رایج / فراوان / بی ارزش / به وفور یافت می شود
در زبان محاوره ای:
به چیزی گفته می شود که زیاد وجود دارد و ارزش یا خاص بودنش کم است؛ مشابه عبارت *two a penny* اما تأکید بیشتر بر فراوانی دارد.
... [مشاهده متن کامل]
- - -
🔸 **تعریف ها:**
1. ** ( عمومی – فراوانی ) :**
چیزی که بسیار رایج است و به راحتی پیدا می شود.
مثال: Cheap souvenirs like these are ten a penny in tourist areas.
سوغاتی های ارزان مثل این در مناطق گردشگری به وفور یافت می شوند.
2. ** ( استعاری – ارزش کم ) :**
چیزی که زیاد است و به همین دلیل ارزش یا اهمیت کمی دارد.
مثال: Gossip like that is ten a penny in this office.
شایعاتی مثل این در این دفتر خیلی رایج و کم ارزش هستند.
- - -
🔸 **مترادف ها:**
common – plentiful – abundant – dime a dozen ( آمریکایی ) – widespread
- - -
🔸 **نکته ی فرهنگی:**
* مشابه عبارت *two a penny* است ولی تأکید بیشتری بر فراوانی و معمولی بودن دارد.
* در انگلیسی آمریکایی معمولاً از عبارت *dime a dozen* استفاده می شود.
مثال ترکیبی:
کتاب های قدیمی مثل این در بازارهای دست دوم شهر به وفور یافت می شوند.
شکایاتی مثل این زیاد هستند؛ ما به راه حل واقعی نیاز داریم.
مفتی
... [مشاهده متن کامل]
گفتار مشهور، با مفهوم فارسی:
* اتفاق رایج و متداول و درنتیجه نه چندان باارزش و گرانمایه*
❇️PROVERB
❇️SAYING
❇️IDIOM