temporization


معنی: وقتگذرانی
معانی دیگر: وقت گذرانی

مترادف ها

وقت گذرانی (اسم)
truancy, temporization

انگلیسی به انگلیسی

• postponement, putting off; evasion, avoidance; act of compromising, coming to terms with

پیشنهاد کاربران

بپرس