tempest

/ˈtempəst//ˈtempɪst/

معنی: تندی، هیجان، جوش وخروش، تندباد، توفان، توفان ایجاد کردن، توفانی شدن
معانی دیگر: هیاهو، غلغله، آشوب، توفان (به ویژه باد شدید همراه با برف یا باران)، (قدیمی - شاعرانه) توفانی کردن، مشوب کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
عبارات: tempest in a teapot
(1) تعریف: a very strong and violent wind, esp. when accompanied by rain, sleet, hail, or snow.
مترادف: gale, squall, windstorm
مشابه: cyclone, hurricane, storm, tornado, twister, typhoon, whirlwind, williwaw

(2) تعریف: a violent disturbance or commotion; uproar; tumult.
مترادف: agitation, cataclysm, commotion, hurly-burly, turbulence, turmoil, upheaval, uproar
مشابه: chaos, confusion, disquiet, disruption, disturbance, furor, hubbub, imbroglio, tumult, unrest

جمله های نمونه

1. tempest in a teapot
سر و صدای زیاد درباره ی چیز کم اهمیت

2. a tempest of tears
توفانی از اشک

3. a heady tempest
توفان سخت

4. a political tempest
جوش و خروش سیاسی

5. Following the weather report of the approaching tempest, we were prompted to seek immediate shelter.
[ترجمه گوگل]به دنبال گزارش آب و هوا از نزدیک شدن طوفان، از ما خواسته شد تا به دنبال پناهگاه فوری باشیم
[ترجمه ترگمان]پس از گزارش آب و هوای طوفان که در حال نزدیک شدن بود، به دنبال پناه گاه فوری شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. When Mr. Couche saw that a tempest was brewing over the issue, he hastily called a meeting.
[ترجمه گوگل]وقتی آقای کوچ دید که طوفانی بر سر این موضوع در راه است، با عجله تشکیل جلسه داد
[ترجمه ترگمان]وقتی آقای Couche متوجه شد که توفان در پیش است، با عجله جلسه را اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The tempest beats against the house.
[ترجمه گوگل]طوفان به خانه می زند
[ترجمه ترگمان]طوفان در مقابل خانه می وزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He won a tempest of applause when he ended his speech.
[ترجمه گوگل]او وقتی سخنرانی خود را به پایان رساند، تحسین‌کنندگان را برانگیخت
[ترجمه ترگمان]وقتی نطق خود را به پایان رساند، با شور و شوق شروع به کف زدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Haley dismissed the lawsuit as a tempest in a teapot.
[ترجمه گوگل]هیلی این شکایت را رد کرد و آن را طوفانی در قوری دانست
[ترجمه ترگمان]هیلی شکایت رو به عنوان یه طوفان توی قوری از کار انداخته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I hadn't foreseen the tempest my request would cause.
[ترجمه گوگل]طوفانی که درخواستم ایجاد می‌کند را پیش‌بینی نکرده بودم
[ترجمه ترگمان]این طوفان را پیش بینی نکرده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She would have welcomed a raging tempest or a blistering drought - anything to relieve the endless tedium of her situation.
[ترجمه گوگل]او از یک طوفان خشمگین یا یک خشکسالی طوفانی استقبال می کرد - هر چیزی که خستگی بی پایان موقعیت او را تسکین دهد
[ترجمه ترگمان]او از طوفان شدید یا خشکسالی شدید استقبال می کرد - هر چیزی که از یکنواختی بی پایان موقعیت او بکاهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Everything swept so clean By tempest, wind and rain!
[ترجمه گوگل]همه چیز با طوفان، باد و باران بسیار تمیز شد!
[ترجمه ترگمان]همه چیز با طوفان و باران و باران همه چیز را پاک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The tempest may not be entirely over.
[ترجمه گوگل]طوفان ممکن است به طور کامل تمام نشده باشد
[ترجمه ترگمان]شاید طوفان هنوز تمام نشده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The screaming tempest whipped into the house, hurling furniture twenty feet into the air.
[ترجمه گوگل]طوفان فریاد به داخل خانه شلیک کرد و اثاثیه را به ارتفاع بیست فوت به هوا پرتاب کرد
[ترجمه ترگمان]در این موقع توفانی ناگهانی به درون خانه تازیانه می زد و بیست قدم به هوا می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Mr Tempest said he was sorry to receive the news but glad he had taken the trouble to inquire.
[ترجمه گوگل]آقای تمپست گفت که از دریافت این خبر متأسف است اما خوشحال است که زحمت پرس و جو را کشیده است
[ترجمه ترگمان]آقای تمپست گفت که از شنیدن این خبر متاسف است، اما خوشحال شد که از شنیدن این خبر خوشحال شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. How can TEMPEST or MISSILE COMMAND compare with Beethoven's Fifth Symphony, Michelangelo's Pieta, or Hemingway's A Farewell To Arms?
[ترجمه گوگل]چگونه می توان TEMPEST یا MISSILE Command را با سمفونی پنجم بتهوون، پیتا میکل آنژ، یا خداحافظی با اسلحه از همینگوی مقایسه کرد؟
[ترجمه ترگمان]چگونه می توان آن را با سمفونی پنجم بتهوون، Pieta میکلانژ یا اثر همینگوی برای اسلحه مقایسه کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. It was a marvelous night with a tempest to rouse the gods.
[ترجمه گوگل]شب شگفت انگیزی بود با طوفان برای بیدار کردن خدایان
[ترجمه ترگمان]شب شگفت انگیز بود با یک طوفان که خدایان را بیدار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The furious tempest drove over and round us, flinging the boat this way and that.
[ترجمه گوگل]طوفان خشمگین ما را دور و بر ما راند و قایق را به این طرف و آن طرف پرت کرد
[ترجمه ترگمان]توفان سهمگین بر سر ما آمد و قایق را به این طرف و آن طرف پرتاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تندی (اسم)
acceleration, speed, velocity, rapidity, pace, rigor, pungency, celerity, acerbity, fire, acrimony, violence, angularity, virulence, heat, impetuosity, petulance, choler, kick, petulancy, discourtesy, fastness, inflammability, tempest, ginger

هیجان (اسم)
fit, fret, boil, excitation, agitation, excitement, thrill, frenzy, dither, titillation, fission, ignition, tornado, fever, tempest, lather, hysterics, unco, snit, stour

جوش وخروش (اسم)
foam, tempest

تندباد (اسم)
hurricane, tempest

توفان (اسم)
squall, storm, tornado, tempest, windstorm

توفان ایجاد کردن (فعل)
tempest

توفانی شدن (فعل)
squall, storm, tempest

انگلیسی به انگلیسی

• storm, wind
a tempest is a very violent storm; a literary word.

پیشنهاد کاربران

طوفان ( بیشتر مربوط به دریا )
حالت ادبی کلمه ی Storm
tempest نسبت به storm بیشتر جنبه تخریبی داره.
هر دو میتونن برای نمایش آشفتگی ( غیر از شرایط آب و هوایی ) نیز استفاده بشن.
قوای قهریه هم معنی میده
( نام ) توفانی پُرباد، خشن، نابودکننده و درهم کوبنده
زاب ( صفت ) آن میشود Tempestuous به چَمِ:
1. literary : affected by a tempest : stormy
2. full of strong emotions ( such as anger or excitement ) : stormy
1 = Violent storm with much wind
2 = A violent disturbance
توفان - جنجال
:example
. The tempest drove the ship on the rocks
A tempest is a violent and turbulent storm with strong winds and heavy rain or snow. The term is often used to describe a storm with a lot of energy and intensity.
یک طوفان سهمگین و متلاطم با بادهای شدید و باران یا برف شدید. این اصطلاح اغلب برای توصیف یک طوفان با انرژی و شدت زیاد استفاده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

“The small boat was no match for the tempest that rolled in. ”
A poet might write, “The tempest raged, tearing through the night. ”
In a novel, a character might exclaim, “I’ve never seen such a tempest in all my years at sea!”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-storm/
tempest ( n ) ( tɛmpəst ) =a violent windy storm, e. g. a raging tempest
tempest
هیجان، جوش وخروش، تندباد، توفان، اغتشاش
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : tempest / tempestuousness
✅️ صفت ( adjective ) : tempestuous
✅️ قید ( adverb ) : tempestuously
۱. توفان خشن همراه با باد فراوان
۲. اغتشاش و آشفتگی خشونت آمیز
۳. توفان کردن

اثری از شکسپیر به معنی آشوب.
نام یکی از شخصیت های یک فیلم
- طوفان
- هیجان
- سروصدا
بلبشو
1. طوفان شدید
2. موضوع کم اهمیتی که باعث براشفتگی و یا ناراحتی شود
توفان ایجاد کردن ، تند باد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس