temperance

/ˈtempərəns//ˈtempərəns/

معنی: اعتدال، میانه روی
معانی دیگر: تعادل، خویشتن داری، میانه روی در صرف مشروبات الکلی، طرفداری از منع نوشابه های الکلی، خودداری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: moderation in action, emotion, speech, or the like; self-restraint.
مترادف: moderation, restraint, self-control, self-restraint
متضاد: excess, intemperance, intemperateness
مشابه: abstinence, continence, forbearance, reserve, self-denial, will power

(2) تعریف: habitual moderation in the use of alcoholic drink, or complete abstinence.
مترادف: abstemiousness, abstention, abstinence, sobriety, teetotalism
متضاد: intemperance

- His doctor urged temperance, as his immoderate drinking and eating were endangering his health.
[ترجمه گوگل] پزشک او به اعتدال توصیه کرد، زیرا نوشیدن و خوردن بی رویه او سلامت او را به خطر می انداخت
[ترجمه ترگمان] دکتر همان طور که در حال نوشیدن و غذا خوردن بود، temperance را به خطر می انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Exercise, temperance, fresh air, and needful rest are the best of all physicians.
[ترجمه گوگل]ورزش، اعتدال، هوای تازه و استراحت ضروری بهترین کار پزشکان است
[ترجمه ترگمان]ورزش، میانه روی، هوای تازه و استراحت ضروری بهترین پزشکان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Temperance is the greatest of virtues.
[ترجمه گوگل]اعتدال بزرگترین فضایل است
[ترجمه ترگمان] تمپرنس \"بزرگ ترین فضیلت است\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Temperance is the greatest of virture.
[ترجمه گوگل]اعتدال بزرگترین فضیلت است
[ترجمه ترگمان] تمپرنس \"بزرگ ترین\" virture \"- ه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Temperance is the best physic.
[ترجمه گوگل]اعتدال بهترین فیزیک است
[ترجمه ترگمان] تمپرنس \"بهترین درمانه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The old man preached temperance to young people.
[ترجمه گوگل]پیرمرد برای جوانان موعظه اعتدال می کرد
[ترجمه ترگمان]پیرمرد temperance را برای جوانان موعظه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The temperance movement was at its peak at the end of the 19th century.
[ترجمه گوگل]جنبش اعتدال در پایان قرن نوزدهم در اوج خود بود
[ترجمه ترگمان]جنبش temperance در اواخر قرن نوزدهم در اوج خود بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The temperance league wanted to close all the saloons in town.
[ترجمه گوگل]لیگ اعتدال می خواست تمام سالن های شهر را ببندد
[ترجمه ترگمان]تیم temperance می خواد همه میخانه ها رو در شهر ببنده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A function of Temperance activities was to enhance the symbolic properties of liquor and abstinence as marks of status.
[ترجمه گوگل]یکی از عملکردهای اعتدال، تقویت خواص نمادین مشروب و پرهیز به عنوان نشانه های وضعیت بود
[ترجمه ترگمان]یک تابع از فعالیت های ضد مشروب برای افزایش ویژگی های نمادین نوشیدنی و پرهیز به عنوان نشانه وضعیت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Wisdom is the mother of kindness, temperance and tolerance. Dr T. P. Chia
[ترجمه گوگل]خرد مادر مهربانی، اعتدال و بردباری است دکتر تی پی چیا
[ترجمه ترگمان]عقل، مادر مهربانی، میانه روی و تحمل است دکتر تی پی چیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Until then, the Vietminh leaders had calculated that temperance would win them Allied favor.
[ترجمه گوگل]تا آن زمان، رهبران ویتمین محاسبه کرده بودند که اعتدال موجب جلب لطف متفقین خواهد شد
[ترجمه ترگمان]تا آن زمان، رهبران Vietminh محاسبه کرده بودند که میانه روی می تواند آن ها را به نفع متفقین به پیروزی برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A devout Calvinist Methodist and strict advocate of temperance, Davies became a patron of Nonconformist and other charitable and educational causes.
[ترجمه گوگل]دیویس که متدیست کالوینیست متدین و مدافع سرسخت اعتدال بود، حامی غیرهمنوایی و سایر اهداف خیریه و آموزشی شد
[ترجمه ترگمان]یک متدیست کالونی متعصب و طرفدار سرسخت میانه روی، دیویس حامی of و سایر علل خیریه و آموزشی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. That grim smile smuggled beneath his moustache; a temperance flag at his elbow.
[ترجمه گوگل]آن لبخند تلخی که زیر سبیلش پنهان شده بود پرچم اعتدال در آرنجش
[ترجمه ترگمان]این لبخند شوم در زیر سبیل او بیرون آمد؛ یک پرچم temperance که روی آرنجش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. John, your present temperance is admirable but, selfishly, I am comforted by your inclusion of that awful tale.
[ترجمه گوگل]جان، اعتدال کنونی تو قابل تحسین است، اما، از روی خودخواهانه، با گنجاندن آن داستان هولناک از تو دلجویی می کنم
[ترجمه ترگمان]جان، هدیه your قابل تحسینه ولی خودخواهانه تو از inclusion این داستان وحشتناک به من آرامش میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I found my way to a temperance hotel advertised in the guide-book and found it a homely house.
[ترجمه گوگل]راهم را به یک هتل معتدل که در کتاب راهنما آگهی شده بود پیدا کردم و آن را خانه ای خانگی یافتم
[ترجمه ترگمان]راه خود را به یک هتل temperance که در کتاب راهنما تبلیغ شده بود یافتم و آن را یک خانه خودمانی یافتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اعتدال (اسم)
mean, moderation, sobriety, temperance

میانه روی (اسم)
moderation, temperance

انگلیسی به انگلیسی

• moderation, restraint; abstinence from alcoholic beverages
temperance is the habit of not drinking alcohol because you believe that it is dangerous or morally wrong.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Moderation or self - restraint, especially in eating or drinking 🧘
🔍 مترادف: Moderation
✅ مثال: His practice of temperance helped him maintain a healthy lifestyle.
۱. خویشتن داری. ۲. خودداری یا میانه روی {در مصرف مشروب الکلی}
مثال:
Temperance is the greatest of virtues.
خویشتن داری، از بزرگترین پرهیزگاری ها است.
اندازه نگه داشتن - باده پرهیزی
در ترجمه گلستان به انگلیسی معادل "قناعت" به کار رفته است.
temperance ( اعتیاد )
واژه مصوب: میانه روی
تعریف: مهار رفتار خود با غلبه بر هیجان ها و انگیزش ها

بپرس