temperamentally

جمله های نمونه

1. He's got all the right qualifications but is temperamentally unsuitable.
[ترجمه گوگل]او تمام شرایط لازم را دارد اما از نظر خلقی مناسب نیست
[ترجمه ترگمان]او همه صلاحیت های مناسب را دارد، اما بسیار نامناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I'm temperamentally unsuited to this job.
[ترجمه گوگل]من از نظر مزاجی برای این کار مناسب نیستم
[ترجمه ترگمان]با این شغل با هم جور در نمیاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He is a quitter who is temperamentally unsuited to remaining a champion.
[ترجمه گوگل]او فردی است که دست از کار می کشد و از نظر خلقی برای قهرمان ماندن مناسب نیست
[ترجمه ترگمان]او یک quitter است که دوست ندارد قهرمان باقی بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Although they are twins, temperamentally they are as like as chalk to cheese.
[ترجمه گوگل]اگرچه آنها دوقلو هستند، اما از نظر مزاجی مانند گچ به پنیر هستند
[ترجمه ترگمان]اگرچه آن ها دوقلو هستند، اما مثل گچ به پنیر شباهت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If this notion suits you temperamentally, then try producing this sort of suspense novel.
[ترجمه گوگل]اگر این تصور از نظر خلقی برای شما مناسب است، پس سعی کنید این نوع رمان تعلیق را تولید کنید
[ترجمه ترگمان]اگر این مفهوم برای شما مناسب است، پس سعی کنید این نوع حالت تکلیفی را تولید کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Temperament and Activity People react in temperamentally different ways to the challenges posed by change.
[ترجمه گوگل]خلق و خوی و فعالیت مردم به روش های متفاوتی نسبت به چالش های ناشی از تغییر واکنش نشان می دهند
[ترجمه ترگمان]Temperament و فعالیت افراد به روش های مختلف با چالش های ناشی از تغییر واکنش نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Some heads were temperamentally and intellectually less inclined than others to perceive education in terms of grand statements and ringing slogans.
[ترجمه گوگل]برخی از سران از نظر خلقی و فکری نسبت به دیگران تمایل کمتری به درک آموزش از نظر بیانیه های بزرگ و شعارهای زنگ دار داشتند
[ترجمه ترگمان]برخی از سران temperamentally و از نظر فکری کم تر از دیگران بودند تا آموزش را از نظر بیانیه ها و شعارهای گسترده دریافت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Temperamentally unsuited for compromise, Tatum went on the offensive.
[ترجمه گوگل]تاتوم که از نظر خلق و خوی برای سازش مناسب نبود، به حمله رفت
[ترجمه ترگمان]\"تتوم\" برای سازش با مشکل مواجه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Northumberland had more use for him; he was temperamentally closer to this coldly thinking man than to his own son.
[ترجمه گوگل]نورثامبرلند بیشتر از او استفاده می کرد او از نظر خلقی به این مرد سرد اندیش نزدیکتر بود تا پسر خودش
[ترجمه ترگمان]Northumberland برای او مفید بود؛ با این فکر سرد و سرد نسبت به پسر خودش داشت با این فکر سرد به او نزدیک می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Temperamentally and ideologically, the two men fit hand in glove.
[ترجمه گوگل]از نظر خلقی و ایدئولوژیکی، این دو مرد دست به دست هم می‌دهند
[ترجمه ترگمان]temperamentally و ideologically دو مرد با دستکش دست به دست داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Temperamentally, like Hawthorne, he preferred a plot out of the past.
[ترجمه گوگل]او از نظر خلقی، مانند هاثورن، طرحی از گذشته را ترجیح داد
[ترجمه ترگمان]temperamentally، مثل \"Hawthorne هورن\"، اون یه نقشه از گذشته رو ترجیح می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He's temperamentally unsuited to this work.
[ترجمه گوگل]او از نظر خلقی برای این کار مناسب نیست
[ترجمه ترگمان]باه اش جور در میاد که با این کار جور در نمیاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Although they are twins, temperamentally they are as different as chalk and cheese.
[ترجمه گوگل]اگرچه آنها دوقلو هستند، اما از نظر مزاجی به اندازه گچ و پنیر متفاوت هستند
[ترجمه ترگمان]اگر چه آن ها دوقلو هستند اما مثل گچ و پنیر با هم تفاوت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We are temperamentally compatible.
[ترجمه گوگل]ما از نظر خلق و خوی سازگار هستیم
[ترجمه ترگمان]ما temperamentally سازگار هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• excitably, moodily, in volatile form, with temperament

پیشنهاد کاربران

بپرس