1. He tellingly took a seat next to his secretary and not next to his wife.
[ترجمه گوگل]او با قاطعیت در کنار منشی خود نشست و نه کنار همسرش
[ترجمه ترگمان]او در کنار منشی خود یک صندلی برداشت و در کنار همسرش قرار نگرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او در کنار منشی خود یک صندلی برداشت و در کنار همسرش قرار نگرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Most tellingly, perhaps, chimpanzees do not draw as much information from the world around them as we do.
[ترجمه گوگل]مهمتر از همه، شاید شامپانزه ها به اندازه ما اطلاعات زیادی از دنیای اطراف خود نمی گیرند
[ترجمه ترگمان]بهتر است شامپانزه ها به اندازه ما اطلاعات زیادی از دنیای اطراف خود کسب نکنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بهتر است شامپانزه ها به اندازه ما اطلاعات زیادی از دنیای اطراف خود کسب نکنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Most tellingly, Labour's vote was well down on its 1990 performance in the provinces.
[ترجمه گوگل]مهمتر از همه، رای حزب کارگر نسبت به عملکرد سال 1990 در استانها بسیار ضعیف بود
[ترجمه ترگمان]به طور دقیق تر، رای گیری حزب کارگر در سال ۱۹۹۰ در استان ها به خوبی اجرا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به طور دقیق تر، رای گیری حزب کارگر در سال ۱۹۹۰ در استان ها به خوبی اجرا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. But, more tellingly, many legal residents are hastily becoming citizens.
[ترجمه گوگل]اما، به طور واضح تر، بسیاری از ساکنان قانونی به سرعت در حال تبدیل شدن به شهروندی هستند
[ترجمه ترگمان]اما به طور دقیق تر، بسیاری از ساکنان قانونی شتابان به شهروندان تبدیل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما به طور دقیق تر، بسیاری از ساکنان قانونی شتابان به شهروندان تبدیل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Tellingly, huge increases in those behaviors were all launched at around the same time, the era of Woodstock and Stonewall.
[ترجمه گوگل]به طور واضح، افزایش عظیمی در این رفتارها همگی تقریباً در همان زمان آغاز شد، دوران Woodstock و Stonewall
[ترجمه ترگمان]Tellingly، افزایش زیاد در این رفتارها در همان زمان شروع شد، دوره of و استون وال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Tellingly، افزایش زیاد در این رفتارها در همان زمان شروع شد، دوره of و استون وال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Tellingly, however, those improvements occurred only as that transformation in their management system approach actually took place.
[ترجمه گوگل]با این حال، واضح است که این پیشرفتها تنها زمانی اتفاق افتاد که آن تحول در رویکرد سیستم مدیریت آنها واقعاً رخ داد
[ترجمه ترگمان]بااینحال، این بهبودها تنها زمانی رخ دادند که تحول در رویکرد سیستم مدیریت آن ها واقعا رخ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بااینحال، این بهبودها تنها زمانی رخ دادند که تحول در رویکرد سیستم مدیریت آن ها واقعا رخ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The younger ones, tellingly, are closer to the disc.
[ترجمه گوگل]جوانترها، به وضوح، به دیسک نزدیکتر هستند
[ترجمه ترگمان]جوان ترها، بهتر، به دیسک نزدیک تر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جوان ترها، بهتر، به دیسک نزدیک تر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. This is revealed most tellingly when informants are given a passage that appears incoherent.
[ترجمه گوگل]این موضوع زمانی آشکار می شود که به اطلاع دهندگان متنی داده می شود که نامنسجم به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]این اطلاعات بیشتر به خوبی آشکار می شود زمانی که افراد مطلع به یک راهرو منتقل می شوند که بی ربط به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این اطلاعات بیشتر به خوبی آشکار می شود زمانی که افراد مطلع به یک راهرو منتقل می شوند که بی ربط به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The hottest area of expansion is also, tellingly, the dullest: transaction services.
[ترجمه گوگل]داغ ترین منطقه گسترش نیز، به طور واضح، کسل کننده ترین است: خدمات تراکنش
[ترجمه ترگمان]داغ ترین قسمت انبساط نیز، tellingly، the: خدمات معامله است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]داغ ترین قسمت انبساط نیز، tellingly، the: خدمات معامله است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Tellingly, the public was kept away from the Kremlin ceremony.
[ترجمه گوگل]به طور واضح، مردم از مراسم کرملین دور نگه داشته شدند
[ترجمه ترگمان]با این حال، مردم از کاخ کرملین دور نگه داشته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این حال، مردم از کاخ کرملین دور نگه داشته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Her original vocation, tellingly, was not stay - at - home motherhood but wing journalism.
[ترجمه گوگل]حرفه اصلی او، به طور گویا، مادر ماندن - در خانه - نبود، بلکه روزنامهنگاری جناح بود
[ترجمه ترگمان]حرفه اصلی او، به طور بهتر، مادری بودن در خانه نبود، بلکه روزنامه نگاری با بال بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حرفه اصلی او، به طور بهتر، مادری بودن در خانه نبود، بلکه روزنامه نگاری با بال بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Tellingly enough, Iberia is planning to cut domestic flights by 7 % this year.
[ترجمه گوگل]به اندازه کافی، ایبریا در حال برنامه ریزی برای کاهش 7 درصدی پروازهای داخلی در سال جاری است
[ترجمه ترگمان]شرکت هواپیمایی ایبریا برای کاهش پروازه ای داخلی به میزان ۷ درصد در سال جاری برنامه ریزی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شرکت هواپیمایی ایبریا برای کاهش پروازه ای داخلی به میزان ۷ درصد در سال جاری برنامه ریزی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. But, tellingly, there was barely any exposure to exotic debt instruments.
[ترجمه گوگل]اما، آشکارا، به سختی در معرض ابزارهای بدهی عجیب و غریب قرار داشتیم
[ترجمه ترگمان]اما، به طور دقیق تر، هیچ نوردهی برای ابزار قرض خارجی وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما، به طور دقیق تر، هیچ نوردهی برای ابزار قرض خارجی وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Tellingly, Ms Lovell quotes George Orwell: "Who controls the past controls the future.
[ترجمه گوگل]خانم لاول به طور واضح به نقل از جورج اورول می گوید: «کسی که گذشته را کنترل می کند، آینده را نیز کنترل می کند
[ترجمه ترگمان]Tellingly، خانم Lovell، جورج اورول را نقل می کند: \" چه کسی گذشته را کنترل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Tellingly، خانم Lovell، جورج اورول را نقل می کند: \" چه کسی گذشته را کنترل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید