tell someone off

پیشنهاد کاربران

مثال؛
“She told him off for forgetting their anniversary. ”
A parent might tell their child off for breaking a rule.
In a confrontation, one person might tell the other off for their disrespectful behavior.
منابع• https://fluentslang.com/slang-for-scold/
• کسی را شدیدا مواخذه و سرزنش کردن
• با توپ و تشر، سرکوفت و از روی عصبانیت با کسی صحبت کردن
( به خاطر رفتار اشتباهی که طرف مقابل انجام داده. )
توپیدن، تشر زدن، سرکوفت زدن
اگر کسی از به شما tell someone off کنه با عصبانیت با شما حرف می زنه به خاطر کاری که مرتکب شدی
مثال:�
Shelley was one of those kids who was always getting told off at school
میشه گفت برخورد کردن باکسی از روی عصبانیت
Lash out
منصرف کردن

بپرس