telephone booth

/ˈteləˌfoʊnˈbuːθ//ˈtelɪfəʊnbuːð/

معنی: اتاقک تلفن، کیوسک تلفن، کابین تلفن
معانی دیگر: باجه ی تلفن، اتاقک تلفن عمومی

جمله های نمونه

1. Where can I find a telephone booth?
[ترجمه گوگل]کجا می توانم باجه تلفن پیدا کنم؟
[ترجمه ترگمان]کجا میتونم یه باجه تلفن پیدا کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It was Bethany in a telephone booth.
[ترجمه گوگل]بتانی در باجه تلفن بود
[ترجمه ترگمان]بتانی در باجه تلفن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Can't even dodge into a telephone booth and warn Gilman - if I could reach him.
[ترجمه گوگل]حتی نمی توانم داخل باجه تلفن طفره بروم و به گیلمن هشدار بدهم - اگر بتوانم با او تماس بگیرم
[ترجمه ترگمان]حتی راه رفتن به باجه تلفن را هم نمی توانم پیدا کنم و به او هشدار بدهم که اگر بتوانم به او برسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She came back from the telephone booth quickly, looking distracted.
[ترجمه گوگل]او به سرعت از باجه تلفن برگشت و حواسش پرت بود
[ترجمه ترگمان]او به سرعت از باجه تلفن بیرون آمد و حواسش پرت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You know, I just called you from a telephone booth.
[ترجمه گوگل]میدونی من همین الان از باجه تلفن باهات تماس گرفتم
[ترجمه ترگمان]میدونی، همین الان از باجه تلفن زنگ زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He walked back toward the telephone booth through knots of drinking blacks.
[ترجمه گوگل]او از میان گره هایی از سیاهان مشروب به سمت باجه تلفن برگشت
[ترجمه ترگمان]او به طرف باجه تلفن رفت و از طرف باجه تلفن به طرف باجه تلفن رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Max: I think there a telephone booth around the corner.
[ترجمه گوگل]مکس: من فکر می کنم یک باجه تلفن در گوشه ای وجود دارد
[ترجمه ترگمان]فکر کنم یه باجه تلفن اون گوشه باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A man was sweeping near the telephone booth.
[ترجمه گوگل]مردی در حال جارو کردن نزدیک باجه تلفن بود
[ترجمه ترگمان]مردی نزدیک باجه تلفن گشت می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The car struck the telephone booth.
[ترجمه گوگل]ماشین به باجه تلفن برخورد کرد
[ترجمه ترگمان]اتومبیل به باجه تلفن خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Where is the nearest telephone booth?
[ترجمه گوگل]نزدیکترین باجه تلفن کجاست؟
[ترجمه ترگمان]نزدیک ترین باجه تلفن کجاست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There is a telephone booth near the cinema.
[ترجمه گوگل]نزدیک سینما یک باجه تلفن وجود دارد
[ترجمه ترگمان]باجه تلفن در نزدیکی سینما وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Is there a telephone booth nearby?
[ترجمه گوگل]آیا در نزدیکی باجه تلفن وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا در آن نزدیکی یک کیوسک تلفن هست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You can make a call at the telephone booth.
[ترجمه گوگل]می توانید با باجه تلفن تماس بگیرید
[ترجمه ترگمان]می توانید به باجه تلفن زنگ بزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Is there a telephone booth around?
[ترجمه گوگل]آیا در اطراف باجه تلفن وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]اینجا یه باجه تلفن هست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It happened that there was a telephone Booth nearBy.
[ترجمه گوگل]این اتفاق افتاد که یک باجه تلفن در نزدیکی وجود داشت
[ترجمه ترگمان]این اتفاق افتاد که \"بوث nearby\" تلفنی بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اتاقک تلفن (اسم)
telephone booth

کیوسک تلفن (اسم)
telephone booth

کابین تلفن (اسم)
telephone booth

انگلیسی به انگلیسی

• a telephone booth is a place in a public building where there is a telephone that can be used by the public.

پیشنهاد کاربران

باجه تلفن عمومی/ کیوسک تلفن ( یه محفظه کوچیک حاوی تلفن عمومی ) .
telephone booth
جایگاه تلفن عمومی
کیوسک تلفن
باجه تلفن

بپرس