telepathy

/ˈteləˌpæθi//tɪˈlepəθi/

معنی: ارتباط افکار با یکدیگر، دوهم اندیشی
معانی دیگر: (پیرا روان شناسی) دور آگاهی، دور همدردی، اندیشه خوانی، ارتباط ذهنی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: telepathic (adj.), telepathically (adv.)
• : تعریف: communication between minds without the use of sensory signals.

جمله های نمونه

1. As mentioned earlier, telepathy is most likely to kick in under circumstances of emergency.
[ترجمه گوگل]همانطور که قبلا ذکر شد، تله پاتی در شرایط اضطراری به احتمال زیاد شروع می شود
[ترجمه ترگمان]همانطور که قبلا گفته شد، telepathy احتمالا تحت شرایط اضطراری شروع به لگد زدن می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Miraculous powers . . . divination, automatic writing, telepathy.
[ترجمه گوگل]قدرت های معجزه آسا پیشگویی، نوشتن خودکار، تله پاتی
[ترجمه ترگمان]قدرت پیشگویی، پیشگویی، writing اتوماتیک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Psychic gifts, such as clairvoyance and telepathy.
[ترجمه گوگل]هدایای روانی، مانند روشن بینی و تله پاتی
[ترجمه ترگمان]هدایای Psychic مثل clairvoyance و telepathy
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They lead students through introductory experiences in telepathy and techniques of subspace communication and energy manipulation.
[ترجمه گوگل]آنها دانش آموزان را از طریق تجربیات مقدماتی در تله پاتی و تکنیک های ارتباطات زیرفضایی و دستکاری انرژی هدایت می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها دانش آموزان را از طریق تجربیات مقدماتی در telepathy و تکنیک های ارتباطات subspace و دستکاری انرژی هدایت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Elements of telepathy and reincarnation weaving through the whole thing?
[ترجمه گوگل]عناصر تله پاتی و تناسخ در کل چیز می بافند؟
[ترجمه ترگمان]عناصر of و تناسخ از همه چیز weaving؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The telepathy is working and extra singles are being clocked up.
[ترجمه گوگل]تله پاتی کار می کند و مجردهای اضافی در حال تکمیل شدن هستند
[ترجمه ترگمان]The کار می کند و singles اضافی در حال افزایش هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It could be argued that telepathy is a desirable characteristic for the subordinates of such a person!
[ترجمه گوگل]می توان ادعا کرد که تله پاتی یک ویژگی مطلوب برای زیردستان چنین فردی است!
[ترجمه ترگمان]می توان استدلال کرد که telepathy یک ویژگی مطلوب برای زیردستان از چنین فردی است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Telepathy Similar in some ways to clairvoyance, but it mainly involves communicating with somebody else without using normal senses.
[ترجمه گوگل]تله پاتی از جهاتی شبیه به روشن بینی است، اما عمدتاً شامل برقراری ارتباط با شخص دیگری بدون استفاده از حواس عادی است
[ترجمه ترگمان]Telepathy مشابه برخی روش ها برای clairvoyance، اما عمدتا شامل برقراری ارتباط با شخص دیگری بدون استفاده از حواس معمولی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Excitable media rumors of long-range telepathy, telekinesis, and even mind control or other exotic powers have all added to the grisly reputation of ghosts cultivated by their masters.
[ترجمه گوگل]شایعات رسانه‌ای هیجان‌انگیز در مورد تله‌پاتی دوربرد، تله‌کینزی، و حتی کنترل ذهن یا دیگر قدرت‌های عجیب و غریب، همگی به شهرت وحشتناک ارواح پرورش یافته توسط اربابانشان افزوده‌اند
[ترجمه ترگمان]شایعات رسانه ها در مورد telepathy long، telekinesis، و حتی کنترل ذهن و یا قدرت های بیگانه دیگر همگی به شهرت وحشتناک ارواح پرورش داده شده توسط استادان آن ها اضافه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We are particularly interested in phenomena such as telepathy and levitation.
[ترجمه گوگل]ما به ویژه به پدیده هایی مانند تله پاتی و شناور علاقه مندیم
[ترجمه ترگمان]ما به طور خاص به پدیده هایی مانند telepathy و شناوری علاقه مند هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Humans do not have the telepathy capacity that Nancy has.
[ترجمه گوگل]انسان ها ظرفیت تله پاتی که نانسی دارد را ندارند
[ترجمه ترگمان]انسان ها فاقد توانایی telepathy هستند که نانسی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Some are: clairvoyance, clairaudience, astral projection, telepathy, anima, and there are many more.
[ترجمه گوگل]برخی از آنها عبارتند از: روشن بینی، روشن بینی، فرافکنی اختری، تله پاتی، آنیما، و بسیاری دیگر
[ترجمه ترگمان]برخی عبارتند از: clairvoyance، clairaudience، افکنش تصویر، telepathy، \"anima\" و بسیاری دیگر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A test for telepathy with a similar device yielded a negative result.
[ترجمه گوگل]آزمایش تله پاتی با دستگاه مشابه نتیجه منفی داد
[ترجمه ترگمان]یک تست برای telepathy با یک دستگاه مشابه نتیجه منفی را به همراه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Humans do not have the telepathy capacity that Hybrids has.
[ترجمه گوگل]انسان ها ظرفیت تله پاتی که هیبریدها دارند را ندارند
[ترجمه ترگمان]انسان ها فاقد ظرفیت telepathy هستند که Hybrids دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Parapsychological activities, such as telepathy and mind reading.
[ترجمه گوگل]فعالیت های فراروان شناختی، مانند تله پاتی و ذهن خوانی
[ترجمه ترگمان]فعالیت های Parapsychological مانند telepathy و ذهن خوانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ارتباط افکار با یکدیگر (اسم)
telepathy

دوهم اندیشی (اسم)
telepathy

انگلیسی به انگلیسی

• communication based on extrasensory means, communication through the transference of thoughts
telepathy is direct communication between people's minds.

پیشنهاد کاربران

ارتباط افکار با یکدیگر، دوهم اندیشی. ( پیرا روان شناسی ) دور آگاهی، دور همدردی، اندیشه خوانی، ارتباط ذهنی
مثال:
Telepathy is a form of psychic experience.
تله پاتی یا ارتباط ذهنی یک نوع تجربه روحی و ماورای طبیعی است.
ذهن خوندن کسی از راه دور. یا همون خوندن ذهن
telepathy ( پزشکی )
واژه مصوب: دورآگاهی
تعریف: ادراک فراحسی فعالیت روحی فردی دیگر
ارتباط ذهنی
– Humans do not have the telepathy capacity that she has
– I'm interested in phenomena such as telepathy and levitation
واژه ای فرانسوی، یونانی - ترکیبی از: تله: دور، فاصله دار پاتی: راه، مسیر - می رسد، وقوع می گیرد
معنی: دو هم اندیشی، همپا انگاری - با هم اندیشی، همذات پِنداری!
دلبستگی و رابطه ی ندیده ای که قابل درک و احساس متقابل است، ارتباط و پیوند دورادور
...
[مشاهده متن کامل]

توضیح: در این ارتباط شخص قادر است افکار، احساسات، عواطف و هیجانات شخصی خود را به دیگری انتقال دهد یا دل به دل راه دارد!
این ارتباط در بیشتر افرادی که توانایی خوبی در ارتباط و هماهنگی اعصاب دارند، به خصوص در:
دوقلوها، عاشق و معشوق ها .
همچنین این واژه با ذهن خوانی فرق می کند.

بپرس