telemark


(اسکی) پیچ آهسته، چرخش تله مارک، در اسکی پیچ اسکی بجلو و جلو بردن ان از اسکی دیگر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a turn in skiing in which the skier's balance is shifted forward, thereby moving the tip of a ski gradually inward in the direction of the turn.

جمله های نمونه

1. After the Telemark style was replaced by newer techniques in the Alpine countries it has experienced a rise in popularity in recent years.
[ترجمه گوگل]پس از اینکه سبک Telemark با تکنیک های جدیدتر در کشورهای آلپ جایگزین شد، در سال های اخیر محبوبیت بالایی را تجربه کرده است
[ترجمه ترگمان]پس از جایگزین شدن سبک Telemark، تکنیک های جدیدتری در کشورهای آلپ جایگزین شد که در سال های اخیر محبوبیت زیادی را تجربه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I spent a weekend in Canaan Valley, West Virginia taking a telemark workshop offered by North American Telemark Organization (NATO) in January.
[ترجمه گوگل]من یک آخر هفته را در دره کنان، ویرجینیای غربی گذراندم و در یک کارگاه تله مارک ارائه شده توسط سازمان تله مارک آمریکای شمالی (ناتو) در ژانویه شرکت کردم
[ترجمه ترگمان]من آخر هفته را در Canaan، ویرجینیای غربی، در یک کارگاه telemark که توسط سازمان Telemark آمریکای شمالی (ناتو)در ماه ژانویه پیشنهاد شده بود، گذراندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Left foot step to the left front, take into the left telemark, send two hands to the left front with the power of waist.
[ترجمه گوگل]پای چپ را به سمت جلوی چپ گام بردارید، داخل تلمارک سمت چپ قرار بگیرید، دو دست را با قدرت کمر به سمت جلوی چپ بفرستید
[ترجمه ترگمان]پای چپ به قسمت چپ، در سمت چپ قرار می گیرد، دو دست را به سمت چپ با قدرت کمر ارسال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The study of eating habits and obesity included 92fourth graders (9-10 year olds) in the county of Telemark.
[ترجمه گوگل]مطالعه عادات غذایی و چاقی شامل 92 دانش آموز کلاس چهارم (9-10 ساله) در شهرستان Telemark بود
[ترجمه ترگمان]مطالعه عادات غذایی و چاقی شامل ۹۲ کلاس چهارم (بچه های ۹ تا ۱۰ ساله)در بخش of بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We'scream " with painter Edvard Munch before heading south to the glorious vistas of Telemark country.
[ترجمه گوگل]ما با نقاش ادوارد مونک فریاد می زنیم قبل از اینکه به سمت جنوب به سمت مناظر باشکوه کشور Telemark حرکت کنیم
[ترجمه ترگمان]ما با نقاش Edvard مونک، پیش از رفتن به سمت جنوب به مناظر با شکوه کشور Telemark، فریاد می زنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Nearly half of all fourth graders in the county of Telemark participated when the survey was conducted in 200
[ترجمه گوگل]تقریباً نیمی از دانش آموزان کلاس چهارم در شهرستان تلمارک زمانی که این نظرسنجی در سال 200 انجام شد شرکت کردند
[ترجمه ترگمان]تقریبا نیمی از دانش آموزان کلاس چهارم در بخش of در زمانی که این تحقیق در سال ۲۰۰ انجام شد، شرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• mountainous region in southwest norway
ski-move which enables the skier to change directions at a wide angle

پیشنهاد کاربران

بپرس