telegraphic

/ˌtelɪˈɡræfɪk//ˌtelɪˈɡræfɪk/

معنی: مختصر، موجز، تلگرافی، از راه دور نگاری
معانی دیگر: به وسیله ی تلگراف

جمله های نمونه

1. You will need to arrange a telegraphic transfer from your bank to ours.
[ترجمه گوگل]شما باید یک انتقال تلگرافی از بانک خود به بانک ما ترتیب دهید
[ترجمه ترگمان]شما باید یک برنامه تلگرافی را از بانک شما برای ما تهیه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Finally, payment can be made by mail transfer, telegraphic or electronic transfer.
[ترجمه گوگل]در نهایت، پرداخت می تواند از طریق پست، انتقال تلگرافی یا الکترونیکی انجام شود
[ترجمه ترگمان]در نهایت، پرداخت می تواند با انتقال نامه، تلگرافی و یا انتقال الکترونیکی صورت گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Telegraphic transfer is similar except the instructions are sent by cable, phone, telex or electronic transfer.
[ترجمه گوگل]انتقال تلگراف مشابه است با این تفاوت که دستورالعمل ها از طریق کابل، تلفن، تلکس یا انتقال الکترونیکی ارسال می شود
[ترجمه ترگمان]انتقال telegraphic مشابه است به جز دستورالعمل ارسال شده توسط کابل، تلفن، telex و یا انتقال الکترونیکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In oil, telegraphic, railroad, civil aviaton in industry of large rig, of civil aviaton course of study open internally go in thereinbefore far it seems that.
[ترجمه گوگل]در نفت، تلگراف، راه‌آهن، هوانوردی غیرنظامی در صنعت دکل‌های بزرگ، دوره‌های تحصیلی هوانوردی غیرنظامی که در داخل کشور باز هستند، پیش از این به نظر می‌رسد
[ترجمه ترگمان]در نفت، تلگرافی، راه آهن، حمل و نقل شهری در صنعت تجهیزات بزرگ، البته به نظر می رسد که مطالعات مدنی در خارج از کشور تا به امروز ادامه داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But its telegraphic mast was often stolen and the cables cut.
[ترجمه گوگل]اما دکل تلگراف آن اغلب به سرقت می رفت و کابل ها قطع می شد
[ترجمه ترگمان]اما این کابل را اغلب دزدیده بودند و سیم های تلگراف را بریده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. When Morse finally completed his telegraphic instrument, he went before Congress to show that it worked.
[ترجمه گوگل]هنگامی که مورس سرانجام ابزار تلگراف خود را تکمیل کرد، به کنگره رفت تا نشان دهد که این ابزار کارآمد است
[ترجمه ترگمان]هنگامی که مورس برنامه تلگرافی او را تکمیل کرد، او قبل از کنگره به کنگره رفت تا نشان دهد که کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Telegraphic transfer charges will be deducted from amount remitted.
[ترجمه گوگل]هزینه انتقال تلگرافی از مبلغ حواله شده کسر خواهد شد
[ترجمه ترگمان]هزینه های انتقال telegraphic از مقدار زمانی که پرداخت خواهد شد کسر خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. If choose telegraphic transfer, please fill in the bank address and the branch name clearly.
[ترجمه گوگل]در صورت انتخاب انتقال تلگرافی، لطفاً آدرس بانک و نام شعبه را به طور واضح وارد کنید
[ترجمه ترگمان]اگر تلگرافی را انتخاب کنید لطفا آدرس بانکی و نام شاخه را به وضوح پر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A telegraphic transfer is the quickest most efficient remittance method available.
[ترجمه گوگل]انتقال تلگرافی سریعترین و کارآمدترین روش حواله موجود است
[ترجمه ترگمان]انتقال تلگرافی نزدیک ترین روش ارسال وجه در دسترس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Is chooses the telegraphic transfer or the money order?
[ترجمه گوگل]حواله تلگرافی را انتخاب می کند یا حواله؟
[ترجمه ترگمان]آیا تلگراف یا سفارش پول را انتخاب می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Telegraphic remittance be a convenient method of payment.
[ترجمه گوگل]حواله تلگرافی روشی مناسب برای پرداخت است
[ترجمه ترگمان]پرداخت وجه ارسالی یک روش مناسب برای پرداخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To forward or retransmit ( a telegraphic message ).
[ترجمه گوگل]برای ارسال یا ارسال مجدد (پیام تلگرافی)
[ترجمه ترگمان]به جلو یا retransmit (یک پیام تلگرافی)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Business affairs of recreation of IT, telegraphic, network, new media, number, electron.
[ترجمه گوگل]امور بازرگانی بازآفرینی فناوری اطلاعات، تلگراف، شبکه، رسانه های جدید، شماره، الکترون
[ترجمه ترگمان]امور تجاری تفریحات IT، تلگرافی، شبکه، رسانه جدید، شماره، الکترون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Telegraphic Transfer (T/T): At the request of the buyer, the local bank sends a trust deed for payment by cable to a respondent bank at the seller's end and entrusts him to pay money to the seller.
[ترجمه گوگل]انتقال تلگرافیک (T/T): به درخواست خریدار، بانک محلی سند امانی را برای پرداخت از طریق کابل به بانک پاسخگو در انتهای فروشنده می فرستد و او را به پرداخت پول به فروشنده می سپارد
[ترجمه ترگمان]انتقال telegraphic (T \/ T): به درخواست خریدار، بانک محلی یک سند اعتمادی را برای پرداخت توسط کابل به یک بانک پاسخگو در انتهای فروشنده می فرستد و او را وادار به پرداخت پول به فروشنده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مختصر (صفت)
brief, abridged, concise, summary, short, little, terse, succinct, compendious, laconic, curt, synoptic, synoptical, telegraphic

موجز (صفت)
concise, summary, short, terse, succinct, compendious, laconic, telegraphic

تلگرافی (صفت)
telegraphic

از راه دور نگاری (صفت)
telegraphic

انگلیسی به انگلیسی

• terse, concise; transmitted by means of a telegraph; based on the use of a telegraph
telegraphic methods or systems are involved in sending information by telegraph.
telegraphic messages or statements are written or spoken in a very concise style, using the smallest possible number of words.

پیشنهاد کاربران

بپرس