tegument

/ˈteɡjʊmənt//ˈteɡjʊmənt/

معنی: جلد، پوست، پوشش طبیعی پوست، پوشش اندام
معانی دیگر: رجوع شود به: integument

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: tegumental (adj.), tegumentary (adj.)
• : تعریف: a natural outer covering of the body or a plant; integument.

جمله های نمونه

1. AIM:To observe the lesion of tegument of Oncomelania snails treated with seed of Camellia Sinensis(SCS) .
[ترجمه گوگل]هدف: مشاهده ضایعه پوسته حلزون Oncomelania تیمار شده با بذر Camellia Sinensis (SCS)
[ترجمه ترگمان]به منظور مشاهده ضایعه of، افعی Oncomelania با دانه of sinensis (scs)درمان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The tegument morphology of cercariae and adult of Sanguinicola lungensis was studied under Scanning Electronic Microscope.
[ترجمه گوگل]مورفولوژی پوسته سرکاریه و بالغ Sanguinicola lungensis تحت میکروسکوپ الکترونیکی روبشی مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]مورفولوژی tegument of و بزرگسالان of lungensis تحت عنوان میکروسکوپ الکترونی روبشی مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The tegument and exoskeleton structure and the cement glands activities of female pleopod in different physiological stages of Eriocheir sinensis were investigated by histological method.
[ترجمه گوگل]ساختار تگمنت و اسکلت بیرونی و فعالیت غدد سیمانی پلئوپود ماده در مراحل مختلف فیزیولوژیکی Eriocheir sinensis با روش بافت شناسی بررسی شد
[ترجمه ترگمان]ساختار tegument و exoskeleton و فعالیت غدد cement ماده pleopod ماده در مراحل فیزیولوژیکی مختلف Eriocheir sinensis توسط روش بافتی مورد بررسی قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It suggests that the tegument of metacercaria is the main absorptive site of nutrients.
[ترجمه گوگل]این نشان می دهد که پوسته متاسرکاریا محل اصلی جذب مواد مغذی است
[ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که the of نقطه جاذب اصلی مواد مغذی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The germinal membrane were divided into tegument and cyton.
[ترجمه گوگل]غشای ژرمینال به دو دسته تگمنت و سیتون تقسیم شد
[ترجمه ترگمان]غشا germinal به tegument و cyton تقسیم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Product characteristic: high concentration and orange tegument plant, promote deep leading-in.
[ترجمه گوگل]ویژگی محصول: غلظت بالا و گیاه تگمنت نارنجی، باعث پیشروی عمیق می شود
[ترجمه ترگمان]ویژگی محصول: غلظت زیاد و گیاه tegument نارنجی، پیشروی عمیق را ترویج می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective To study effects of scorpion tegument protein on immunological function in normal mice and provide experimental data for searching new compounds.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه اثرات پروتئین تگمنت عقرب بر عملکرد ایمنی در موش های سالم و ارائه داده های تجربی برای جستجوی ترکیبات جدید
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه اثرات پروتئین tegument عقرب در عملکرد immunological در موش های معمولی و ارائه داده های تجربی برای جستجوی ترکیبات جدید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Result: The protein from scorpii tegument could increase the transformation of T/B cell distinctly in vitro, while no apparent effect on NK cell.
[ترجمه گوگل]نتیجه: پروتئین حاصل از کله عقرب می تواند تبدیل سلول T/B را به طور مشخص در شرایط آزمایشگاهی افزایش دهد، در حالی که هیچ اثر آشکاری بر سلول NK ندارد
[ترجمه ترگمان]نتیجه: پروتیین from tegument می تواند تبدیل سلول T \/ B را به طور متمایز در آزمایشگاه افزایش دهد، در حالی که هیچ تاثیر ظاهری بر روی سلول NK وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Objective To study effects of scorpion tegument protein(STP) on immunological function in normal mice and provide experimental data for searching new compounds.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه اثرات پروتئین تگمنت عقرب (STP) بر عملکرد ایمنی در موش های سالم و ارائه داده های تجربی برای جستجوی ترکیبات جدید
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه اثرات پروتئین tegument عقرب (STP)بر عملکرد immunological در موش های معمولی و ارائه داده های تجربی برای جستجوی ترکیبات جدید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Conclusion: Protein from scorpii tegument could modulate the immune system, which may offer a new way for people to find protein drugs.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: پروتئین موجود در استخوان عقرب می‌تواند سیستم ایمنی را تعدیل کند، که ممکن است راه جدیدی را برای افراد برای یافتن داروهای پروتئینی ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: پروتیین از scorpii tegument می تواند سیستم ایمنی را مدل سازی کند که ممکن است یک راه جدید برای افراد برای یافتن داروهای پروتئینی ارائه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When the positive rate and antigen titer on circulating tegument associated antigen were compared with on the gut associated antigen, there was no obviously different.
[ترجمه گوگل]هنگامی که میزان مثبت و تیتر آنتی ژن در آنتی ژن مرتبط با بافت در گردش با آنتی ژن مرتبط با روده مقایسه شد، تفاوت آشکاری وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]وقتی که نرخ مثبت و آنتی ژن با آنتی ژن موجود در گردش آنتی ژن مربوطه با آنتی ژن مربوط به شکم مقایسه شد، مشخصا هیچ تفاوتی وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The characteristics of the size of pith, the ratio of pith and the ratio of tegument vs. xylem have drastic variation among the three hybrid combinations of Dongzao seedlings.
[ترجمه گوگل]ویژگی‌های اندازه مغز، نسبت مغز و نسبت پوسته به چوب آوند دارای تنوع شدیدی در بین سه ترکیب هیبریدی نهال‌های Dongzao هستند
[ترجمه ترگمان]ویژگی های عمق مغز، نسبت عمق مغز و نسبت tegument در مقابل بافت چوبی دارای تغییرات شدید در میان سه ترکیب هیبرید از نهال های Dongzao می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Conclusion Mefloquine causes focal swelling of worm body, extensive and severe damage to the tegument in adult S. japonicum.
[ترجمه گوگل]ConclusionMefloquine باعث تورم کانونی بدن کرم، آسیب گسترده و شدید به پوست در بالغ S japonicum می شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری Mefloquine منجر به رشد کانونی بدن کرم، آسیب گسترده و شدید به the در بزرگسالان S می شود japonicum
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. After metacercariae were cultured with AM, they changed into a cloudy granular shape and their tegument disrupted.
[ترجمه گوگل]پس از کشت متاسرکریا با AM، آنها به شکل دانه های ابری در آمدند و استخوان بندی آنها دچار اختلال شد
[ترجمه ترگمان]بعد از آنکه metacercariae با AM کشت شدند، به شکل دانه ای ابر آلود تغییر کردند و tegument مختل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جلد (اسم)
case, volume, shell, cover, covering, jacket, binding, skin, copy, tome, sheath, epidermis, holster, integument, tegument

پوست (اسم)
hide, shell, peel, hull, rind, skin, membrane, slough, husk, glume, crust, cortex, tegmen, cuticle, peeling, integument, peltry, tegument

پوشش طبیعی پوست (اسم)
tegument

پوشش اندام (اسم)
tegument

انگلیسی به انگلیسی

• shell; skin; covering

پیشنهاد کاربران

بپرس