فعل ناگذر ( intransitive verb )حالات: teethes, teething, teethed
• : تعریف: of a baby, to have teeth growing out through the gums.
جمله های نمونه
1. As the director of the project explains, there are still a few teething troubles to overcome.
[ترجمه گوگل]همانطور که کارگردان پروژه توضیح می دهد، هنوز چند مشکل دندان وجود دارد که باید بر آن غلبه کرد [ترجمه ترگمان]همانطور که مدیر پروژه توضیح می دهد، هنوز چند مشکل وجود دارد که باید بر آن ها غلبه کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Babies like to gnaw hard objects when they're teething.
[ترجمه Aj] بچه ها وقتی شروع به دندان درآوردن می کنند دوست دارند ( که ) اشیا سفت را گاز بگیرند
|
[ترجمه گوگل]نوزادان هنگام دندان درآوردن دوست دارند اجسام سخت را بجوند [ترجمه ترگمان]بچه ها دوست دارن وقتی دارن دندون در میارن چیزای سختی رو گاز بگیرن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Teething can be painful and make your baby irritable.
[ترجمه Aj] دندان درآوردن می تواند دردناک و موجب زود رنج شدن کودکتان شود.
|
[ترجمه گوگل]دندان درآوردن می تواند دردناک باشد و کودک شما را تحریک پذیر کند [ترجمه ترگمان]teething میتونه دردناک باشه و بچه شما رو عصبانی کنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Babies drool a lot when they are teething.
[ترجمه گوگل]نوزادان هنگام دندان درآوردن زیاد آب دهان می ریزند [ترجمه ترگمان]بچه ها وقتی دندون در میارن خیلی بزرگ میشن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. There were a lot of teething troubles in the first year.
[ترجمه گوگل]در سال اول مشکلات دندان درآوردن زیاد بود [ترجمه ترگمان]در سال اول مشکلات زیادی وجود داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The herb is used as a folk remedy for a baby's teething pains.
[ترجمه گوگل]این گیاه به عنوان یک درمان عامیانه برای دردهای دندان درآوردن نوزاد استفاده می شود [ترجمه ترگمان]گیاهان به عنوان درمان درد به عنوان درد بچه استفاده می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. There are bound to be teething problems with something so new.
[ترجمه گوگل]مطمئناً در مورد چیزهای جدید مشکلاتی وجود دارد [ترجمه ترگمان]در حال حاضر مشکلاتی در رابطه با چیزی بسیار جدید وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Babies like to chew something when they're teething.
[ترجمه گوگل]نوزادان هنگام دندان درآوردن دوست دارند چیزی بجوند [ترجمه ترگمان]بچه ها دوست دارند وقتی در حال دندون کردن هستند چیزی بخورند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Emma broke off a bit of rusk and gave it to Jacinta, who was teething.
[ترجمه گوگل]اما کمی سوخاری را پاره کرد و به جاسینتا که در حال دندان درآوردن بود داد [ترجمه ترگمان]اما کمی مکث کرد و آن را به Jacinta داد که در حال دندون درآوردن بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. My sister was up most of the night with her baby who's teething.
[ترجمه گوگل]خواهرم بیشتر شب را با بچه اش که دندان در می آورد بیدار بود [ترجمه ترگمان]خواهرم بیشتر شب را با بچه ای که در حال دندون درآوردن بود بیدار کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. New cars often suffer from teething troubles.
[ترجمه گوگل]خودروهای جدید اغلب از مشکلات دندان درآوردن رنج می برند [ترجمه ترگمان]خودروهای جدید اغلب از مشکلات teething رنج می برند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. There were the usual teething troubles at the start of the project, but that's to be expected.
[ترجمه گوگل]مشکلات معمول در شروع پروژه وجود داشت، اما این قابل انتظار است [ترجمه ترگمان]در آغاز پروژه مشکلات teething معمول وجود داشت، اما انتظار آن می رفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Nor is the Thames/BBC project likely to be beset by the teething troubles which plagued the pioneer satellite broadcasters.
[ترجمه گوگل]همچنین پروژه تیمز/بیبیسی احتمالاً با مشکلاتی که پیشگامان پخشکنندههای ماهوارهای را گرفتار میکرد، گرفتار نخواهد شد [ترجمه ترگمان]همچنین پروژه تیمز \/ بی بی سی به احتمال زیاد تحت تاثیر مشکلات teething قرار می گیرد که شبکه های ماهواره ای پیشگام را گرفتار کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. They entered traffic in 1982 after a series of teething troubles, and union resistance to one-man operation.
[ترجمه گوگل]آنها در سال 1982 پس از یک سری مشکلات دندانپزشکی و مقاومت اتحادیه در برابر عملیات تک نفره وارد ترافیک شدند [ترجمه ترگمان]آن ها در سال ۱۹۸۲ پس از یک سری مشکلات teething و مقاومت اتحادیه به یک عملیات یک نفره وارد ترافیک شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The baby is teething.
[ترجمه گوگل]بچه در حال دندان درآوردن است [ترجمه ترگمان]بچه teething است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
دندان در اوردن (فعل)
teethe
انگلیسی به انگلیسی
• grow teeth (about an infant or child) when babies are teething, their teeth are starting to appear, usually causing them pain.