1. I was just a teeny bit disappointed.
2. Just a teeny weeny slice of cake for me, please - I'm supposed to be on a diet.
[ترجمه گوگل]فقط یک تکه کوچک کیک برای من، لطفا - من قرار است رژیم بگیرم
[ترجمه ترگمان]فقط یه تیکه کیک کوچولو برای من، لطفا - من باید رژیم بگیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. On this occasion, however, there was a teeny problem.
[ترجمه گوگل]در این مناسبت اما یک مشکل کوچک وجود داشت
[ترجمه ترگمان]به هر حال، در این مورد، مشکل خیلی کمی وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Gritty steam engines, not teeny chips, hauled the world into the information age.
[ترجمه گوگل]موتورهای بخار شن و ماسه، نه تراشه های کوچک، جهان را به عصر اطلاعات کشاندند
[ترجمه ترگمان]موتورهای بخار gritty، که شامل چیپ ها نیستند، جهان را به عصر اطلاعات کشانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I even made her a teeny weeny paper chain though Mrs Peters had to help me because I just kept tearing it.
[ترجمه گوگل]من حتی برای او یک زنجیر کاغذی کوچک درست کردم، اگرچه خانم پیترز مجبور بود به من کمک کند زیرا من فقط آن را پاره می کردم
[ترجمه ترگمان]هرچند خانم پیترز مجبور بود به من کمک کند، چون من فقط آن را پاره می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Firebug struggled with the teeny roach, trying not to burn his fingers.
[ترجمه گوگل]فایرباگ با سوسک نوجوان مبارزه کرد و سعی کرد انگشتانش را نسوزد
[ترجمه ترگمان]در حالی که سعی می کرد انگشتانش را بسوزانم، تقلا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It's wood with a teeny metal bit at the end and red feathers.
[ترجمه گوگل]چوبی است که در انتها یک قطعه فلزی ظریف و پرهای قرمز دارد
[ترجمه ترگمان]چوب با یک تکه فلز teeny در انتهای و پره ای قرمز رنگ دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. But advanced instruments and a two-month heads-up allowed researchers to finally confirm the "teeny little sparks" during a recent eruption of Alaska's Redoubt Volcano.
[ترجمه گوگل]اما ابزارهای پیشرفته و یک سرکشی دو ماهه به محققان این امکان را داد تا در نهایت "جرقه های کوچک نوجوان" را در طول فوران اخیر آتشفشان Redoubt آلاسکا تأیید کنند
[ترجمه ترگمان]اما ابزارهای پیشرفته و یک سری دو ماهه به محققان اجازه دادند تا در نهایت \"جرقه کوچک\" را در طی فوران آتشفشان در آلاسکا تایید کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. That's only a teeny, weeny little femur.
10. There's a little teeny light way.
[ترجمه گوگل]یک راه سبک کوچک وجود دارد
[ترجمه ترگمان] یه راه اشتباه کوچولو وجود داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Oops, I forgot to mention one teeny wittle item.
[ترجمه گوگل]اوه، یادم رفت به یک مورد کوچک جوان اشاره کنم
[ترجمه ترگمان]اوه یادم رفت یکی از این wittle رو بگم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. With their snowy skin, plump cheeks, teeny fingers, toes, and pouty rosebud lips, newborn babies really do deserve their Sleeping Beauties nickname.
[ترجمه گوگل]نوزادان تازه متولد شده با پوست برفی، گونههای چاق، انگشتان، انگشتان پا و لبهای غنچه رزشان، واقعاً شایسته لقب زیبای خفته خود هستند
[ترجمه ترگمان]با آن پوست snowy، گونه های ظریف، انگشتان ظریف، انگشتان پا و لب های آویخته و نوزاد تازه متولد شده، لیاقت این لقب را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. With teeny - bop, hard rock and classic rock, Maine's summer music menu is filling up.
[ترجمه گوگل]منوی موسیقی تابستانی مین با سبک باپ، هارد راک و راک کلاسیک در حال پر شدن است
[ترجمه ترگمان]با teeny - bop، سنگ سخت و صخره کلاسیک، منوی موسیقی تابستانی مین پر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Next she lies down on the teeny tiny bed and falls into a deep sleep.
[ترجمه گوگل]سپس روی تخت کوچک نوجوان دراز می کشد و به خواب عمیقی فرو می رود
[ترجمه ترگمان]بعد او روی یک تخت خواب بسیار کوچک دراز می کشد و به خوابی عمیق فرو می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. But how can teeny, tiny ants repel a big old elephant aboutbillion times more massive?
[ترجمه گوگل]اما مورچههای کوچک و کوچک چگونه میتوانند فیل پیر بزرگی را که حدود میلیاردها بار بزرگتر است دفع کنند؟
[ترجمه ترگمان]اما چطور میتوان دید که مورچه های کوچکی یک فیل پیر را دفع می کنند که برابر با یک فیل بزرگ است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید