• : تعریف: a person of age thirteen through nineteen.
جمله های نمونه
1. Teenager Matt Brown is being hailed a hero for saving a young child from drowning.
[ترجمه M.Mehdi] مت براون نوجوان بخاطر نجات یک جوان از غرق شدن درخور یک قهرمان ستایش شد
|
[ترجمه ناشناس] نوجوان مت براون به دلیل نجات یک کودک خردسال از غرق شدن به عنوان قهرمان شناخته می شود.
|
[ترجمه sina] مت براوون نوجوان جوانی که داشت غرق میشد را نجات داد و به همین دلیل به عنوان قهرمان شناخته می شود
|
[ترجمه گوگل]مت براون نوجوان به دلیل نجات یک کودک خردسال از غرق شدن به عنوان قهرمان شناخته می شود [ترجمه ترگمان]نوجوان (مت براون)در حال ستایش از یک قهرمان برای نجات کودکی از غرق شدن است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The teenager ran away after being punished.
[ترجمه مهسا] نوجوان بعد از اینکه او را مجازات کردند فرار کرد
|
[ترجمه گوگل]این نوجوان پس از تنبیه فرار کرد [ترجمه ترگمان]این نوجوان بعد از مجازات فرار کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. As a teenager I was painfully shy.
[ترجمه Muhammad] به عنوان یک نوجوان خجالت درد بدى براى من بود
|
[ترجمه مریم رضازاده] از وقتی نوجوان بودم، به طرز افتضاحی خجالتی بودم
|
[ترجمه گوگل]در نوجوانی به طرز دردناکی خجالتی بودم [ترجمه ترگمان]به عنوان یک نوجوان به طرز دردناکی خجالتی بودم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Sandy is a very busy teenager.
[ترجمه گوگل]سندی یک نوجوان بسیار پرمشغله است [ترجمه ترگمان]سندی یک نوجوان بسیار مشغول است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. That teenager singer is really dynamite!
[ترجمه گوگل]اون خواننده نوجوان واقعا دینامیته! [ترجمه ترگمان]این خواننده نوجوان واقعا دینامیت دارد! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The teenager may have been abducted by a religious cult.
[ترجمه گوگل]ممکن است این نوجوان توسط یک فرقه مذهبی ربوده شده باشد [ترجمه ترگمان]این نوجوان ممکن است توسط یک فرقه مذهبی ربوده شده باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The novel tells the story of a teenager driven to despair by the hypocrisy of the adult world.
[ترجمه گوگل]این رمان داستان نوجوانی را روایت میکند که از ریاکاری دنیای بزرگسالان به ناامیدی کشیده شده است [ترجمه ترگمان]این رمان داستان یک نوجوان را روایت می کند که با دورویی دنیای بزرگسالان به نومیدی کشانده شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Now she's a teenager, she's starting to be interested in boys.
[ترجمه گوگل]حالا او یک نوجوان است، او شروع به علاقه مندی به پسرها کرده است [ترجمه ترگمان]حالا او یک نوجوان است، کم کم دارد به پسرها علاقه مند می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. As a teenager Sean was aggressive and moody.
[ترجمه گوگل]شان در نوجوانی پرخاشگر و بداخلاق بود [ترجمه ترگمان]شان به عنوان یک نوجوان پرخاشگر و عبوس بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He still remembered her as the lively teenager he'd known years before.
[ترجمه گوگل]او هنوز او را به عنوان نوجوان سرزندهای که سالها قبل میشناخت به یاد میآورد [ترجمه ترگمان]هنوز او را به عنوان یک نوجوان سرزنده که سال ها پیش شناخته بود به خاطر داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. As a teenager she formed a strong attachment to one of her teachers.
[ترجمه گوگل]او در نوجوانی وابستگی شدیدی به یکی از معلمانش پیدا کرد [ترجمه ترگمان]او به عنوان یک نوجوان، دلبستگی شدیدی به یکی از معلمان داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He became involved in petty crime as a teenager.
[ترجمه گوگل]او در نوجوانی درگیر جنایات کوچک شد [ترجمه ترگمان]اون درگیر یه جنایت جزئی به عنوان یه نوجوون بوده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She was really messed-up as a teenager.
[ترجمه گوگل]او در نوجوانی واقعاً آشفته بود [ترجمه ترگمان]اون به عنوان یه نوجوان به هم ریخته بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. According to the army, the teenager said he was on a "suicide mission" for the movement.
[ترجمه گوگل]به گفته ارتش، این نوجوان گفت که برای این جنبش "ماموریت انتحاری" داشته است [ترجمه ترگمان]براساس گزارش ارتش، این نوجوان گفت که او در یک \"ماموریت انتحاری\" برای این جنبش بوده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. As a teenager, Jack was a real hard nut, always getting into fights.
[ترجمه گوگل]در دوران نوجوانی، جک واقعاً یک مهره سخت بود و همیشه وارد دعوا می شد [ترجمه ترگمان]، به عنوان یه نوجوون، \"جک\" یه دیوونه واقعی بود همیشه داشت دعوا می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• one who is between 13 and 19 years of age a teenager is someone between thirteen and nineteen years of age.
پیشنهاد کاربران
رده بندی سنی Infant ( نوزاد ) : از تولد تا حدود ۱ سالگی. نوزادانی که تازه به دنیا اومدن. Toddler ( نوپا ) : حدود ۱ تا ۳ سالگی. اونایی که تازه راه افتادن و دارن همه چیو میریزن بهم! Preschooler ( نونهال ) : ۳ تا ۵ سالگی. سن پرسش های بی پایان “چرا؟” و “این چیه؟” ... [مشاهده متن کامل]
Child/Kid ( کودک ) : ۶ تا ۱۲ سالگی. دوران مدرسه ابتدایی و شیطنت های بی پایان Teenager/Teen ( نوجوان ) : ۱۳ تا ۱۹ سالگی. دوران پر از احساسات متفاوت و هورمون های دیوونه! Young Adult ( جوان ) : ۲۰ تا ۳۰ سالگی. دوران دانشگاه، شروع کار و استقلال Adult ( بزرگسال ) : ۳۰ تا ۵۰ سالگی. دوران مسئولیت پذیری کامل و میانسالی Middle - aged ( میانسال ) : ۵۰ تا ۶۵ سالگی. دوران پختگی و تجربه Senior/Elderly ( سالمند ) : ۶۵ سال به بالا. دوران بازنشستگی و استراحت.
1 - newborn baby نوزاد تازه متولد شده 2 - new baby نوزاد تازه متولد شده که informal است. 3 - infant بیشتر در آمریکا و young children در بریتیش نیز به نوزاد یا طفل گفته می شود. 4 - toddler به کودک 2 - 3 ساله اطلاق می شود. ... [مشاهده متن کامل]
5 - preschool children پیش دبستانی 6 - tweenagers یا tweens به بچه های 8 - 12 ساله گفته می شود. 7 - teenagers به نوجوانان اطلاق می شود، teenage صفت هست. 8 - juvenile واژه ای با بار معنایی نوجوان زیر سن قانونی 9 - youth بیشتر به نوجوانان پسر گفته می شود. Gangs of youths were roaming the streets. پسران بزهکار به صورت گروهی در خیابان ها پرسه می زنند. 10 - middle - aged میانسال 11 - mature اسم نیست صفت است که معادل " آدم بزرگ " است. This style is very flattering for mature women این استایل برای خانم های بزرگسال خیلی جذاب است. 12 - older و elderly به معنای مسن 13 - geriatric به معنای سالمند و بیشتر در پزشکی است. 14 - pensioner بازنشسته - در بریتیش به افراد پیر نیز گفته می شود. 15 - senior و senior citizen - بازنشسته
نوجوان مثال: Teenagers need support and guidance from their parents. نوجوانان به حمایت و راهنمایی از والدین خود نیاز دارند.
تعریف سازمان جهانی بهداشت به طور رسمی یک نوجوان را به عنوان فردی بین 10 تا 19 سال تعیین می کند teen - ager
نوجوان 👫🏻
نوجوان سن بالای 14و پایین 19
نوج ( کوتاهیده نوجوان )
Teenager ( تی نِی جِر ) = نوجوان/ تازه بالغ محدوده ی سنین سیزده تا نوزده سالگیِ که در زبان انگلیسی با تین تمام می شود؛ مثل Thirteen/fourteen/Fifteen
نوجوانان ۱۳ تا ۱۹ سال که در انگلیسی اخرشون کلمه teen هست و ageیعنی سن. دوران حساسی که پدر و مادر باید حواسشون بیشتر به بچه باشه
تازه به بلوغ رسیده
نوجوان=teen=teenager
teenager پیش نهاد : " نوباوه " یا " دَهساله" نوجوان میان سِن ۱۲ تا ۱۸ سالگی