teenager

/ˈtiːˌnedʒər//ˈtiːneɪdʒə/

معنی: نوجوان
معانی دیگر: میان سیزده و نوزده سالگی، age teen نوجوان از ده تا 91 ساله

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person of age thirteen through nineteen.

جمله های نمونه

1. Teenager Matt Brown is being hailed a hero for saving a young child from drowning.
[ترجمه M.Mehdi] مت براون نوجوان بخاطر نجات یک جوان از غرق شدن درخور یک قهرمان ستایش شد
|
[ترجمه ناشناس] نوجوان مت براون به دلیل نجات یک کودک خردسال از غرق شدن به عنوان قهرمان شناخته می شود.
|
[ترجمه sina] مت براوون نوجوان جوانی که داشت غرق میشد را نجات داد و به همین دلیل به عنوان قهرمان شناخته می شود
|
[ترجمه گوگل]مت براون نوجوان به دلیل نجات یک کودک خردسال از غرق شدن به عنوان قهرمان شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]نوجوان (مت براون)در حال ستایش از یک قهرمان برای نجات کودکی از غرق شدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The teenager ran away after being punished.
[ترجمه مهسا] نوجوان بعد از اینکه او را مجازات کردند فرار کرد
|
[ترجمه گوگل]این نوجوان پس از تنبیه فرار کرد
[ترجمه ترگمان]این نوجوان بعد از مجازات فرار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. As a teenager I was painfully shy.
[ترجمه Muhammad] به عنوان یک نوجوان خجالت درد بدى براى من بود
|
[ترجمه مریم رضازاده] از وقتی نوجوان بودم، به طرز افتضاحی خجالتی بودم
|
[ترجمه گوگل]در نوجوانی به طرز دردناکی خجالتی بودم
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک نوجوان به طرز دردناکی خجالتی بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Sandy is a very busy teenager.
[ترجمه گوگل]سندی یک نوجوان بسیار پرمشغله است
[ترجمه ترگمان]سندی یک نوجوان بسیار مشغول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. That teenager singer is really dynamite!
[ترجمه گوگل]اون خواننده نوجوان واقعا دینامیته!
[ترجمه ترگمان]این خواننده نوجوان واقعا دینامیت دارد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The teenager may have been abducted by a religious cult.
[ترجمه گوگل]ممکن است این نوجوان توسط یک فرقه مذهبی ربوده شده باشد
[ترجمه ترگمان]این نوجوان ممکن است توسط یک فرقه مذهبی ربوده شده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The novel tells the story of a teenager driven to despair by the hypocrisy of the adult world.
[ترجمه گوگل]این رمان داستان نوجوانی را روایت می‌کند که از ریاکاری دنیای بزرگسالان به ناامیدی کشیده شده است
[ترجمه ترگمان]این رمان داستان یک نوجوان را روایت می کند که با دورویی دنیای بزرگسالان به نومیدی کشانده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Now she's a teenager, she's starting to be interested in boys.
[ترجمه گوگل]حالا او یک نوجوان است، او شروع به علاقه مندی به پسرها کرده است
[ترجمه ترگمان]حالا او یک نوجوان است، کم کم دارد به پسرها علاقه مند می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As a teenager Sean was aggressive and moody.
[ترجمه گوگل]شان در نوجوانی پرخاشگر و بداخلاق بود
[ترجمه ترگمان]شان به عنوان یک نوجوان پرخاشگر و عبوس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He still remembered her as the lively teenager he'd known years before.
[ترجمه گوگل]او هنوز او را به عنوان نوجوان سرزنده‌ای که سال‌ها قبل می‌شناخت به یاد می‌آورد
[ترجمه ترگمان]هنوز او را به عنوان یک نوجوان سرزنده که سال ها پیش شناخته بود به خاطر داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As a teenager she formed a strong attachment to one of her teachers.
[ترجمه گوگل]او در نوجوانی وابستگی شدیدی به یکی از معلمانش پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک نوجوان، دلبستگی شدیدی به یکی از معلمان داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He became involved in petty crime as a teenager.
[ترجمه گوگل]او در نوجوانی درگیر جنایات کوچک شد
[ترجمه ترگمان]اون درگیر یه جنایت جزئی به عنوان یه نوجوون بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She was really messed-up as a teenager.
[ترجمه گوگل]او در نوجوانی واقعاً آشفته بود
[ترجمه ترگمان]اون به عنوان یه نوجوان به هم ریخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. According to the army, the teenager said he was on a "suicide mission" for the movement.
[ترجمه گوگل]به گفته ارتش، این نوجوان گفت که برای این جنبش "ماموریت انتحاری" داشته است
[ترجمه ترگمان]براساس گزارش ارتش، این نوجوان گفت که او در یک \"ماموریت انتحاری\" برای این جنبش بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. As a teenager, Jack was a real hard nut, always getting into fights.
[ترجمه گوگل]در دوران نوجوانی، جک واقعاً یک مهره سخت بود و همیشه وارد دعوا می شد
[ترجمه ترگمان]، به عنوان یه نوجوون، \"جک\" یه دیوونه واقعی بود همیشه داشت دعوا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نوجوان (اسم)
adolescent, teenager, juvenile, youngster, stripling, younker, teener

انگلیسی به انگلیسی

• one who is between 13 and 19 years of age
a teenager is someone between thirteen and nineteen years of age.

پیشنهاد کاربران

نوجوان
مثال: Teenagers need support and guidance from their parents.
نوجوانان به حمایت و راهنمایی از والدین خود نیاز دارند.
تعریف سازمان جهانی بهداشت به طور رسمی یک نوجوان را به عنوان فردی بین 10 تا 19 سال تعیین می کند
teen - ager
نوجوان 👫🏻
نوجوان
سن بالای 14و پایین 19
نوج ( کوتاهیده نوجوان )
Teenager ( تی نِی جِر ) = نوجوان/ تازه بالغ
محدوده ی سنین سیزده تا نوزده سالگیِ که در زبان انگلیسی با تین تمام می شود؛
مثل Thirteen/fourteen/Fifteen
نوجوانان ۱۳ تا ۱۹ سال که در انگلیسی اخرشون کلمه teen هست و ageیعنی سن.
دوران حساسی که پدر و مادر باید حواسشون بیشتر به بچه باشه
تازه به بلوغ رسیده
نوجوان=teen=teenager

teenager
پیش نهاد : " نوباوه " یا " دَهساله"
نوجوان میان سِن ۱۲ تا ۱۸ سالگی
نوجوان🙋🏻‍♀️
نوجوان

●نوجوان.
●تازه به سن بلوغ رسیده.
نوجوان
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس