teenage

/ˈtiːˌnedʒ//ˈtiːneɪdʒ/

میان سن سیزده و نوزده، نوجوانی، وابسته به نوجوانی یا نوجوانان، teener نوجوان از ده تا 91 ساله

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: teenaged (adj.)
• : تعریف: of, concerning, being, or characteristic of a person or people of ages thirteen through nineteen.

جمله های نمونه

1. teenage boys
پسران نوجوان

2. teenage gangs are making some streets unsafe
نوجوانان عضو دستجات تبهکار امنیت برخی از خیابان ها را مختل کرده اند.

3. during mina's teenage years
در سال های نوجوانی مینا

4. friday nights, teenage drivers cruised the downtown
شب های جمعه رانندگان نوجوان در مرکز شهر پرسه می زدند.

5. A teenage boy had a miraculous escape from death last night when he fell into an ice cold-river.
[ترجمه گوگل]یک پسر نوجوان شب گذشته با سقوط به رودخانه سرد یخی از مرگ نجات یافت
[ترجمه ترگمان]یک پسر نوجوان به معجزه آسایی از مرگ فرار کرد، وقتی که به یک رودخانه سرد و سرد برخورد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He is too old now for teenage parties.
[ترجمه گوگل]او اکنون برای مهمانی های نوجوانان خیلی پیر شده است
[ترجمه ترگمان]او اکنون برای گروه های نوجوانان بسیار پیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The programme is clearly geared to a teenage audience.
[ترجمه گوگل]این برنامه به وضوح برای مخاطبان نوجوان طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]این برنامه به وضوح برای مخاطبان نوجوان طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The country is in the grip of a teenage crime wave.
[ترجمه گوگل]کشور در چنگال موج جنایت نوجوانان است
[ترجمه ترگمان]این کشور در چنگال موج جنایت نوجوانان قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Her latest book is a humorous look at teenage life.
[ترجمه گوگل]آخرین کتاب او نگاهی طنزآمیز به زندگی نوجوانی است
[ترجمه ترگمان]آخرین کتاب او، نگاه humorous به زندگی نوجوانان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A teenage mother was accused of smothering her 3-month-old daughter.
[ترجمه گوگل]یک مادر نوجوان متهم به خفه کردن دختر 3 ماهه خود شد
[ترجمه ترگمان]یک مادر نوجوان متهم به خفه کردن دختر ۳ ماهه وی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She has a teenage daughter from a previous marriage.
[ترجمه گوگل]او یک دختر نوجوان از ازدواج قبلی دارد
[ترجمه ترگمان]او یک دختر نوجوان از ازدواج قبلی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Parker's column on teenage sexuality is right on.
[ترجمه گوگل]ستون پارکر در مورد تمایلات جنسی نوجوانان درست است
[ترجمه ترگمان]ستون پارکر در رابطه جنسی نوجوانان درست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Teenage louts roam the streets at night.
[ترجمه گوگل]لوت های نوجوان شب ها در خیابان ها پرسه می زنند
[ترجمه ترگمان]louts جوان شب در خیابان ها پرسه می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Teenage idols have a strong influence on our children.
[ترجمه گوگل]بت های نوجوان تأثیر زیادی بر فرزندان ما دارند
[ترجمه ترگمان]idols نوجوان تاثیر زیادی بر روی کودکان ما دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. So few teenage Britons stay on at school, compared with the rest of Europe.
[ترجمه گوگل]بنابراین تعداد کمی از نوجوانان بریتانیایی در مقایسه با بقیه اروپا در مدرسه می مانند
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی از بریتانیایی ها در مدرسه در مقایسه با بقیه اروپا در مدرسه می مانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. He is worried that his teenage kids will fall foul of the law .
[ترجمه گوگل]او نگران است که بچه های نوجوانش از قانون سرپیچی کنند
[ترجمه ترگمان]او نگران است که بچه های نوجوان او به این قانون دچار شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• between 13 and 19 years of age
teenage people are aged between thirteen and nineteen.
teenage fashions and activities are typical of young people aged between thirteen and nineteen, or are suitable for them.

پیشنهاد کاربران

?How often do you ride a bicycle
"I used to" ride a bicycle "quite often" in the past but these days I can’t do that. I use my office bus to reach my office and to get back home. My family owns a car and I often use it. "I do not feel that much passionate about" riding a bicycle as I used to do 🔶in my teenage
...
[مشاهده متن کامل]

i have two teenage children
من دو تا بچه ی نوجوان دارم .
نــوجوآنــ
حدودا 13 تــآ 18 ســآل
نوجوانی. .

بپرس