مملو، پُر ازBe teeming with sthپر و مملو از چیزی بودنMy grandmother's house is teeming with catsخونه ی مامان بزرگم پر از گربه سOceans are teeming with living creaturesاقیانوس ها پر از موجودات زنده هستنددر فولادشمش ریزی ، بارریزی ، ریخته گریمالامال، انبوه، بسیار، سرشار، غرقه، انباشتهپر از چیزی شدن، لبریز، ازدحام+ عکس و لینک