teddy bear

/ˈtediˈber//ˈtedibeə/

(عروسک کودکان) بچه خرس، خرس کاهی، خرس عروسکی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: any of several children's toys made to look like a bear, filled with soft stuffing and covered with furlike plush.

جمله های نمونه

1. We sell all shapes and sizes of teddy bear.
[ترجمه گوگل]ما انواع و اندازه های خرس عروسکی را می فروشیم
[ترجمه ترگمان]ما همه شکل ها و اندازه های خرس عروسکی را می فروشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The little boy cuddled the teddy bear close.
[ترجمه گوگل]پسر کوچک خرس عروسکی را در آغوش گرفت
[ترجمه ترگمان]پسر کوچک عروسک خرسی را در آغوش گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Emily hugged her teddy bear tightly to her chest.
[ترجمه گوگل]امیلی خرس عروسکی اش را محکم روی سینه اش بغل کرد
[ترجمه ترگمان]امیلی خرس عروسکی را در آغوش گرفت و محکم به سینه اش چسباند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The little boy went upstairs trailing his teddy bear behind him.
[ترجمه گوگل]پسر کوچولو در حالی که خرس عروسکی خود را پشت سر خود دنبال می کرد به طبقه بالا رفت
[ترجمه ترگمان]پسر کوچک به طبقه بالا رفت و خرس عروسکی را که پشت سرش بود دنبال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He had a scruffy old teddy bear which went by the name of Augustus.
[ترجمه گوگل]او یک خرس عروسکی پیر ژولیده داشت که نامش آگوستوس بود
[ترجمه ترگمان]او یک خرس عروسکی قدیمی scruffy داشت که به نام آوگوستوس ساخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Polly was playing with her teddy bear.
[ترجمه گوگل]پولی داشت با خرس عروسکی اش بازی می کرد
[ترجمه ترگمان]پولی \"داشت با\" خرس تدی \"بازی می کرد\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The teddy bear was his favourite plaything.
[ترجمه گوگل]خرس عروسکی اسباب بازی مورد علاقه او بود
[ترجمه ترگمان]خرس عروسکی بازیچه مورد علاقه او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They searched for the money-filled teddy bear and were told it had been tossed on to a rubbish dump.
[ترجمه گوگل]آنها به دنبال خرس عروسکی پر از پول گشتند و به آنها گفتند که آن را به زباله دانی انداخته اند
[ترجمه ترگمان]آن ها به دنبال خرس عروسکی پر از پول می گشتند و به آن ها گفته می شد که آن را به یک سطل آشغال پرت کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The wide-ranging designs include a teddy bear switch for children's bedrooms.
[ترجمه گوگل]طرح های گسترده شامل سوئیچ خرس عروسکی برای اتاق خواب کودکان است
[ترجمه ترگمان]طرح های بزرگ شامل یک خرس عروسکی برای اتاق خواب ها می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The prizes, a teddy bear, plaque, cup and a big jar of yummy in the tummy honey.
[ترجمه گوگل]جوایز، یک خرس عروسکی، پلاک، فنجان و یک شیشه بزرگ خوشمزه در عسل شکم
[ترجمه ترگمان]جایزه، یک خرس عروسکی، پلاک، فنجان و یک شیشه بزرگ خوش مزه در شکم عسل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The teddy bear knows no class system . . . and acknowledges no international borders.
[ترجمه گوگل]خرس عروسکی هیچ سیستم کلاسی نمی شناسد و هیچ مرز بین المللی را به رسمیت نمی شناسد
[ترجمه ترگمان]خرس عروسکی هیچ سیستم طبقاتی را نمی شناسد و هیچ مرز بین المللی را تایید نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. However, church officials have refused saying a teddy bear has no religious significance.
[ترجمه گوگل]با این حال، مقامات کلیسا از بیان اینکه خرس عروسکی هیچ اهمیت مذهبی ندارد خودداری کرده اند
[ترجمه ترگمان]با این حال، مقامات کلیسا از گفتن اینکه یک خرس عروسکی از اهمیت مذهبی برخوردار نیست امتناع کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. At the hospital, officers gave him a teddy bear and a hamburger.
[ترجمه گوگل]در بیمارستان، مأموران به او یک خرس عروسکی و یک همبرگر دادند
[ترجمه ترگمان]در بیمارستان، افسرها به او یک خرس تدی و همبرگر دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Can you color in this picture of a teddy bear for me?
[ترجمه گوگل]می توانید این عکس خرس عروسکی را برای من رنگ کنید؟
[ترجمه ترگمان]میتونی تو این عکس یه عروسک خرسی برای من پیدا کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Among all the debris, a grey sodden teddy bear was found near a woman's black shoe.
[ترجمه گوگل]در میان همه زباله ها، یک خرس عروسکی خاکستری در نزدیکی کفش سیاه یک زن پیدا شد
[ترجمه ترگمان]بین همه آوار، یک خرس عروسکی مو خیس که نزدیک کفش مشکی زنانه پیدا شده بود، پیدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• child's stuffed toy that looks like a bear cub

پیشنهاد کاربران

( اسباب بازی و عروسک ) خرسی
مثال:
the teddy bear was wadded with cotton
خرسی با پنبه پر شده بود.
teddy bear ( n ) ( also teddy ) =a soft toy bear
teddy bear
a soft toy bear
تدی خرسه یک عروسک مینیاتوری پرز دار شبیه به یک خرس و معمولاً قهوه ای رنگ است. اندازه آن می تواند به اندازه کف دست تا حدود یک متر متغیر باشد. تدی خرسه معمولاً با پنبه، پوشال یا دیگر مواد نرم پر می شود. در اوایل پیدایش آن، این شخصیت مینیاتوری به شکل یک اسباب بازی مخصوص کودکان بود اما امروزه در میان بزرگسالان نیز طرفدارانی دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

teddy bear
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/teddy-bear• https://en.wikipedia.org/wiki/Teddy_bear
عروسک خرس پشمالو ، خرس تدی
عروسک خرس پارچه ای
عروسک خرس
بچه خرس
عروسک خرسی
. The teddy bear calms the children
خرس عروسکی به بچه ها آرامش میدهد.
عروسک خرس
خرس عروسکی
خرس عروسکی
عروسک خرسی خرس کوچولو معنی درستش
خرس کوچک - بچه خرس
خرس کوچک
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس