technocrat

جمله های نمونه

1. In fact, the technocrats of land drainage are heirs to one of the oldest forms of organized local government.
[ترجمه گوگل]در واقع، تکنوکرات های زهکشی زمین وارث یکی از قدیمی ترین اشکال حکومت محلی سازمان یافته هستند
[ترجمه ترگمان]در واقع، the زه کشی ارضی، وارثان یکی از قدیمی ترین شکل های حکومت محلی سازمان یافته هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Of the authoritarian technocrats or the powerless intellectuals?
[ترجمه گوگل]از تکنوکرات های مستبد یا روشنفکران ناتوان؟
[ترجمه ترگمان]از the مستبد یا روشنفکران powerless؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. And the stereotype of him as a technocrat without feeling is just not true, Juppe has protested.
[ترجمه گوگل]ژوپه اعتراض کرده است و این کلیشه از او به عنوان یک تکنوکرات بدون احساس درست نیست
[ترجمه ترگمان]Juppe اعتراض کرد و تصور کلیشه ای از او به عنوان یک technocrat بدون احساس، درست نیست، Juppe اعتراض کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Traditionally comprised of technocrats with little concern for public input, the agency has shown even less regard for outside scrutiny.
[ترجمه گوگل]این آژانس که به طور سنتی متشکل از تکنوکرات‌هایی است که نگرانی چندانی برای ورودی‌های عمومی ندارند، توجه کمتری به نظارت خارجی نشان داده است
[ترجمه ترگمان]این موسسه به طور سنتی متشکل از technocrats با توجه اندک به ورودی عمومی است، حتی نسبت به تحقیقات خارجی کم تر توجه نشان داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Although known as a technocrat rather than an ideologue, Yeutter's conservative credentials were impeccable.
[ترجمه گوگل]اگرچه به عنوان یک تکنوکرات شناخته می شود تا یک ایدئولوگ، اعتبار محافظه کارانه یوتر بی عیب و نقص بود
[ترجمه ترگمان]اگرچه known به عنوان a شناخته می شود اما an، اعتبار محافظه کار Yeutter بی نقص بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The belief that technics must replace politics makes technocrats sceptical about and even hostile towards politicians and political institutions.
[ترجمه گوگل]این باور که تکنیک باید جایگزین سیاست شود، تکنوکرات ها را نسبت به سیاستمداران و نهادهای سیاسی بدبین و حتی نسبت به آنها خصمانه می کند
[ترجمه ترگمان]این باور که technics باید جایگزین سیاست شود، باعث می شود که technocrats نسبت به سیاستمداران و نهاده ای سیاسی نسبت به سیاستمداران بدبین باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There's a word I keep hearing lately: "technocrat.
[ترجمه حلما] یک کلمه هست که این اواخر مدام میشنوم: " تکنوکرات
|
[ترجمه گوگل]یک کلمه است که اخیراً مدام می‌شنوم: «تکنوکرات
[ترجمه ترگمان]این اواخر یک کلمه هست که به گوشم می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He is a distant technocrat who is unable to connect with ordinary voters.
[ترجمه گوگل]او یک تکنوکرات دور است که قادر به برقراری ارتباط با رای دهندگان عادی نیست
[ترجمه ترگمان]او فردی دور از دسترس است که نمی تواند با رای دهندگان عادی ارتباط برقرار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Asked whether a technocrat like her can be elected president, she replies I think so.
[ترجمه گوگل]او در پاسخ به این سوال که آیا تکنوکراتی مانند او می تواند به عنوان رئیس جمهور انتخاب شود، پاسخ می دهد که من فکر می کنم
[ترجمه ترگمان]در پاسخ به اینکه آیا a مانند او می تواند به عنوان رئیس جمهور انتخاب شود، او جواب می دهد که من اینطور فکر می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In short, he is a technocrat.
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، او یک تکنوکرات است
[ترجمه ترگمان]خلاصه، او a است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Part of the attraction of the term "technocrat", however, is that the label is so stretchy.
[ترجمه گوگل]با این حال، بخشی از جذابیت اصطلاح "تکنوکرات" این است که برچسب بسیار کشدار است
[ترجمه ترگمان]با این حال بخشی از جذابیت عبارت \"technocrat\" این است که برچسب ماده یکسانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. So far the changeover to the euro has been a matter for technocrats and central banks.
[ترجمه گوگل]تا کنون تغییر به یورو موضوع تکنوکرات ها و بانک های مرکزی بوده است
[ترجمه ترگمان]تا کنون تبدیل به یورو موضوعی برای technocrats و بانک های مرکزی بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. On March 6 Anand appointed an interim Cabinet composed mainly of businessmen and technocrats.
[ترجمه گوگل]در 6 مارس، آناند یک کابینه موقت متشکل از تجار و تکنوکرات ها را منصوب کرد
[ترجمه ترگمان]در ۶ مارس آناند یک کابینه موقت را به طور عمده از بازرگانان و technocrats تشکیل داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. That negates the concept of representative government and replaces it with rule by mandarins and technocrats.
[ترجمه گوگل]که مفهوم حکومت نماینده را نفی می کند و حکومت نارنگی ها و تکنوکرات ها را جایگزین آن می کند
[ترجمه ترگمان]این امر مفهوم دولت نماینده را نفی می کند و آن را با حاکمیت mandarins و technocrats جایگزین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• advocate of technocracy, one who supports a government based on technological knowledge
a technocrat is a scientist, engineer, or other expert who is one of a group of similar people who have political power as well as technical knowledge; a formal word.

پیشنهاد کاربران

↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم crat
📌 این ریشه، معادل "rule" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "rule" مربوط هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

📂 مثال:
🔘 democracy: A system of government where the people have the power to rule
🔘 democrat: A person who supports rule by the people
🔘 democratic: Relating to rule by the people
🔘 aristocracy: A system where the best people rule
🔘 aristocrat: A person from a class that rules based on superiority
🔘 timocracy: A system where property owners or military leaders rule
🔘 timocrat: A person who rules in a timocracy
🔘 plutocracy: A system where the wealthy rule
🔘 plutocrat: A wealthy person who rules
🔘 bureaucracy: A system where administrative officials rule
🔘 bureaucrat: A person who rules as an administrative official
🔘 technocracy: A system where those with technical expertise rule
🔘 technocrat: A person with technical expertise who rules
🔘 autocracy: A system where a single person rules absolutely
🔘 autocrat: A ruler with absolute power
🔘 thalassocracy: A system where a naval power rules
🔘 thalassocrat: A person who rules a naval power
🔘 gynocracy: A system where women rule
🔘 gynocrat: A woman who rules
🔘 androcracy: A system where men rule
🔘 androcrat: A man who rules
🔘 kakistrocracy: A system where the worst people rule
🔘 kakistrocrat: A very bad ruler
🔘 kleptocracy: A system where thieves rule
🔘 kleptocrat: A ruler who is a thief

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : technocracy / technocrat
✅️ صفت ( adjective ) : technocratic
✅️ قید ( adverb ) : _
technocrat ( عمومی )
واژه مصوب: فن‏سالار
تعریف: کارشناس فنی، به ویژه در جایگاه مدیریتی و اجرایی؛ هوادار فن‏سالاری
مشاور و کارشناس فنی
a skilled scientist who has a lot of power in industry or government
فن سالار

بپرس