• (2)تعریف: a person who has mastered the technical skills required by an intellectual or artistic discipline.
جمله های نمونه
1. It is a skillful technician that never blunders.
[ترجمه گوگل]این یک تکنسین ماهر است که هرگز اشتباه نمی کند [ترجمه ترگمان]این یک تکنسین حرفه ای است که هرگز مرتکب اشتباه نمی شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Mary is training to be a technician.
[ترجمه Eagle] مری در حال تمرین است تا یک تکنسین باشد
|
[ترجمه Rozhan] مری در حال تمرین است تا یک تکنسین خوب شود
|
[ترجمه یاسین امینی] مری تمرین می کند تا یک کارشناس فنی بشود
|
[ترجمه گوگل]مریم در حال آموزش تکنسین شدن است [ترجمه ترگمان]مری در حال آموزش یک تکنسین است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. A skilled technician takes years to train.
[ترجمه گوگل]یک تکنسین ماهر سالها طول می کشد تا آموزش ببیند [ترجمه ترگمان]یک تکنسین ماهر، سال ها طول می کشد تا آموزش ببیند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The technician is busy repairing the machine.
[ترجمه ❤A.k❤] متخصص فنی مشغول تعمیر کردن دستگاه است
|
[ترجمه گوگل]تکنسین مشغول تعمیر دستگاه است [ترجمه ترگمان]تکنسین، مشغول تعمیر دستگاه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He started as a technician and worked his way up through the company to become managing director.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک تکنسین شروع به کار کرد و از طریق شرکت به سمت مدیر عاملی رسید [ترجمه ترگمان]او به عنوان یک تکنسین شروع به کار کرد و راه خود را طی کرد تا مدیر اداره شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A technician on probation was hit by a piece of falling masonry.
[ترجمه گوگل]تکنسین مشروط بر اثر سقوط قطعه سنگ تراشی مورد اصابت قرار گرفت [ترجمه ترگمان]یه تکنیسین از probation توسط یه تکه سنگ سقوط کرده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The technician has done a serious disservice to his company by disclosing the kerneled secrets about its main products to other companies.
[ترجمه گوگل]این تکنسین با افشای اسرار هسته ای محصولات اصلی آن به شرکت های دیگر، آسیب جدی به شرکت خود وارد کرده است [ترجمه ترگمان]تکنسین، با فاش کردن اسرار kerneled در مورد محصولات اصلی خود به شرکت های دیگر، به شرکت وی ضرری جدی وارد کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He works as a sound technician in a recording studio.
[ترجمه گوگل]او به عنوان تکنسین صدا در یک استودیوی ضبط صدا کار می کند [ترجمه ترگمان]او به عنوان یک تکنسین صوتی در یک استودیوی ضبط کار می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. A school technician pirated anything from video nasties to computer games.
[ترجمه گوگل]یک تکنسین مدرسه هر چیزی را از بازیهای رایانهای تا بازیهای رایانهای به سرقت برد [ترجمه ترگمان]یک تکنسین مدرسه، هر چیزی را از بازی های ویدیویی گرفته تا بازی های کامپیوتری کپی می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The technician plotted the thermal conductivity versus mean temperature.
[ترجمه گوگل]تکنسین هدایت حرارتی را در مقابل میانگین دما ترسیم کرد [ترجمه ترگمان]تکنسین، رسانایی گرمایی را در مقابل دمای میانگین رسم کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He was a radio technician aboard the USS Missouri.
[ترجمه گوگل]او یک تکنسین رادیویی در کشتی USS Missouri بود [ترجمه ترگمان]او یک تکنسین رادیویی در کشتی یو اس اس میسوری بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. As a pianist, she's a brilliant technician, but she lacks passion.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک پیانیست، او یک تکنسین درخشان است، اما او فاقد اشتیاق است [ترجمه ترگمان]او به عنوان نوازنده پیانو یک تکنسین درخشان است، اما فاقد شور و شوق است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The technician was more excited by the resulting effect than I was: I just thought it was a bit of fun.
[ترجمه گوگل]تکنسین بیشتر از من از اثر به دست آمده هیجان زده بود: فقط فکر می کردم کمی سرگرم کننده است [ترجمه ترگمان]تکنسین، از تاثیر ناشی از آن بیشتر هیجان زده بود: من فقط فکر می کردم کمی خنده دار است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. His action was taped by a college technician for Faldo to replay.
[ترجمه گوگل]اقدام او توسط یک تکنسین کالج برای فالدو ضبط شد تا دوباره پخش شود [ترجمه ترگمان]این اقدام او توسط یک متخصص کالج برای پاسخ به replay ضبط شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
کاردان (اسم)
technician
متخصص فنی (اسم)
technician
کارشناس فنی (اسم)
technician
اهل فن (اسم)
technician
شگردگر (اسم)
technician
ذیفن (اسم)
technician
تخصصی
[ریاضیات] صنعت گر، کارگر فنی، مهندسی ساز، تکنیسین
انگلیسی به انگلیسی
• specialist in technical details, one versed in the technicalities of a field, specialist in repairs of machinery and appliances a technician is someone whose job involves skilled practical work with scientific equipment.
پیشنهاد کاربران
1. کاردان فنی. تکنسین 2. متخصص 3. استاد مثال: a technician explained the procedure یک تکنیسین و متخصص روش کار را شرح داد.