technical

/ˈteknɪkl̩//ˈteknɪkl̩/

معنی: فنی
معانی دیگر: فن آورانه، فن ورانه، تروندی، تروندین، (بازار سهام) وابسته به ملاحظات فنی، (مخفف) رجوع شود به: technical foul

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: technically (adv.)
(1) تعریف: of or relating to technique.

- The skaters are marked largely on the technical aspects of their skating.
[ترجمه گوگل] اسکیت بازها عمدتاً بر روی جنبه های فنی اسکیت خود مشخص می شوند
[ترجمه ترگمان] این اسکیت بازان تا حد زیادی روی جنبه های فنی اسکیت خود مشخص شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: concerned with specialized skills or techniques.

- They hired someone to deal with the technical problems of building the structure.
[ترجمه گوگل] آنها فردی را برای رسیدگی به مشکلات فنی ساخت سازه استخدام کردند
[ترجمه ترگمان] آن ها فردی را اجیر کردند تا با مشکلات فنی ساختمان ساختمان مقابله کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: mechanical or industrial; technological.

- He's studying electrical engineering at a technical school.
[ترجمه گوگل] او در دانشکده فنی مهندسی برق می خواند
[ترجمه ترگمان] او مهندسی برق را در یک مدرسه فنی مطالعه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: containing terms or being a term connected with a specialized field and having a meaning or meanings unique to that field.

- It's an interesting book about fossils, but the language is a bit technical for me.
[ترجمه گوگل] کتاب جالبی در مورد فسیل است، اما زبان برای من کمی فنی است
[ترجمه ترگمان] این یک کتاب جالب درباره فسیل ها است، اما زبان کمی برای من فنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She does technical writing in order to support herself while she's writing her novel.
[ترجمه گوگل] او در حین نوشتن رمانش به نوشتن تکنیکال می پردازد تا بتواند از خودش حمایت کند
[ترجمه ترگمان] او برای حمایت از خود در حین نوشتن رمان خود، نوشته های تکنیکی خود را انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The word "test" is a general term, but it's also a technical term in the field of statistics.
[ترجمه گوگل] کلمه "تست" یک اصطلاح عمومی است، اما در زمینه آمار نیز یک اصطلاح فنی است
[ترجمه ترگمان] کلمه \"تست\" یک عبارت عمومی است، اما همچنین عبارت فنی در زمینه آمار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(5) تعریف: considered in a strict rather than interpretive sense.

- It was merely a technical error.
[ترجمه گوگل] این فقط یک خطای فنی بود
[ترجمه ترگمان] این صرفا یک خطای تکنیکی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. technical problems slowed our departure
اشکالات فنی عزیمت ما را به تاخیر انداخت.

2. technical skill
مهارت فنی

3. technical terms
اصطلاحات فنی

4. technical vocabulary
واژگان فنی

5. a technical assistant
دستیار فنی

6. a technical hitch
اشکال فنی

7. a technical journal
نشریه ی فنی

8. a technical rally in industrial stocks
افزایش قیمت سهام صنعتی به خاطر ملاحظات فنی

9. cumbersome technical terms
واژه های فنی قلمبه سلمبه

10. extraordinary technical progress
پیشرفت فنی چشمگیر

11. slick technical perfection
تعالی فنی ماهرانه

12. the technical vocabulary was a little outside my range
واژگان فنی آن کمی از گستره ی (فهم) من خارج بود.

13. financial and technical aid to african countries
کمک های مالی و فنی به کشورهای افریقا

14. a list of technical terms with a pronunciation key
فهرست واژه های فنی با کلید تلفظ

15. his music is full of technical lapses
موسیقی او پر از لغزش های فنی است.

16. we have licked most of this project's technical problems
ما بر بیشتر مشکلات فنی این طرح چیره شده ایم.

17. He advised us on technical matters.
[ترجمه گوگل]او در مورد مسائل فنی به ما مشاوره داد
[ترجمه ترگمان]او به ما در مورد مسائل فنی نصیحت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. He issued a technical scientific treatise.
[ترجمه گوگل]رساله علمی فنی صادر کرد
[ترجمه ترگمان]رساله ای علمی فنی منتشر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The article is rather technical in places.
[ترجمه گوگل]مقاله در جاهایی نسبتاً فنی است
[ترجمه ترگمان]این مقاله در برخی مکان ها نسبتا تکنیکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. The conversation was getting a bit technical for me, so I left them to it.
[ترجمه گوگل]مکالمه برای من کمی فنی شد، بنابراین آنها را به آن واگذار کردم
[ترجمه ترگمان]مکالمه داشت برایم کمی فنی می شد، بنابراین آن ها را کنار گذاشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. The technical details mean nothing to the average punter.
[ترجمه گوگل]جزئیات فنی برای یک بازیکن معمولی معنایی ندارد
[ترجمه ترگمان]جزئیات فنی هیچ معنایی برای the متوسط ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. Technical innovation is instrumental in improving the qualities of products.
[ترجمه گوگل]نوآوری فنی در بهبود کیفیت محصولات موثر است
[ترجمه ترگمان]نوآوری فنی ابزاری برای بهبود کیفیت محصولات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فنی (صفت)
technical, technological

تخصصی

[برق و الکترونیک] فنی
[فوتبال] تکنیکی
[مهندسی گاز] فنی
[صنعت] فنی، تکنیکی
[ریاضیات] فنی، صنعتی

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to technique; relating to technology; specialized; mechanical; having practical knowledge; applied
technical means involving machines, processes, and materials used in industry, transport, and communications.
you also use technical to describe the practical skills and methods used to do an activity such as an art, a craft, or a sport.
technical language involves using special words to describe the details of a specialized activity.

پیشنهاد کاربران

دقت کنید کلمۀ فن آوری یا فن آورانه اشتباه است. املای درست آن فناوری و فناورانه است. ـاور پسوند دارندگی است و ربطی به فعل داشتن ندارد. کلماتی مثل تناور و زباناور نیز با همین پسوند ساخته شده اند. ـاور صورت کهن پسوند ور است.
فنی، تخصصی
مثال: She has a technical background in computer science.
او پیش زمینه ای فنی در علوم کامپیوتر دارد.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : technique ( technic ) / technicality / technician / technics
✅️ صفت ( adjective ) : technical
✅️ قید ( adverb ) : technically
عدد نوشته شده روی پول
فنی
صنعتی، اختصاصی، اصولی، اجرایی، متغیر، دگرگون شونده، اصطلاحات و قواعد فنی، علوم مهندسی: تخصصی، معماری: صنعتی، قانون فقه: صنعتی، روانشناسی: فنی، علوم نظامی: فنی
technical water
آب فراوری شده
نظری، تخصصی:
Technical vs. Practical Knowledge
technical ( عمومی )
واژه مصوب: فنی
تعریف: مربوط به فن؛ ویژگی شخص ماهر در یک فن |||* واژۀ تکنیکی نیز در زبان فارسی به همین معنی به کار رفته است.
تکنیکی
چیزی که با علوم کاربردی و صنعتی سر و کار دارد
تخصصی
it means connected with knowledges of how machines work
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس