techie

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: (informal) someone with an avid interest and high degree of proficiency in a technical field, esp. electronic and computer technology.
مشابه: hacker

(2) تعریف: (informal) a technician, esp. one that does sound and lighting for stage performances.

جمله های نمونه

1. Poor Gingrich, the techie who would give laptops to kids, reduced to a duct-tape interface.
[ترجمه گوگل]بیچاره گینگریچ، فنی که به بچه‌ها لپ‌تاپ می‌داد، به یک رابط نواری تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]بیچاره گینگریچ، the که لپ تاپ را به بچه ها می دهد، به یک رابط نوار لوله ای کوچک تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. These also masquerade under the techie names of 10Base- 10Base-and 10Base-T respectively.
[ترجمه گوگل]اینها نیز به ترتیب با نام های فنی 10Base-10Base-و 10Base-T خودنمایی می کنند
[ترجمه ترگمان]این ها هم چنین در زیر اسامی techie ۱۰ پایه ۱۰ - ۱۰ و ۱۰ بر T - T شکل می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. To a techie, art is just content.
[ترجمه گوگل]برای یک متخصص، هنر فقط محتواست
[ترجمه ترگمان]برای یک techie، هنر فقط راضی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You think your schoolboy techie friend can hack into these servers?
[ترجمه گوگل]فکر می کنید دوست دانش آموز دانش آموز شما می تواند این سرورها را هک کند؟
[ترجمه ترگمان]فکر می کنی دوست پسر schoolboy میتونه این سرورها رو هک کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Jeff : No! I'm not a techie! I know about design software, but that's about it.
[ترجمه گوگل]جف: نه! من اهل فن نیستم! من در مورد نرم افزار طراحی می دانم، اما این در مورد آن است
[ترجمه ترگمان]! ن - - - - - - - - - - - - - من تکی techie نیستم من از نرم افزار طراحی خبر دارم، اما در این مورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Using techie terms also might cause the other person to feel ignorant or inferior.
[ترجمه گوگل]استفاده از اصطلاحات فنی نیز ممکن است باعث شود طرف مقابل احساس نادانی یا حقارت کند
[ترجمه ترگمان]استفاده از عبارات techie نیز ممکن است باعث شود فرد دیگری احساس بی توجهی و یا پایین تر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This could help distinguish you from your fellow techie competitors.
[ترجمه گوگل]این می تواند به شما کمک کند تا شما را از رقبای فنی دیگر خود متمایز کنید
[ترجمه ترگمان]این می تواند به تشخیص شما از رقیب تان کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And it's not really software, but it should be: the impenetrable techie trick of running a home server.
[ترجمه گوگل]و واقعا نرم افزار نیست، اما باید باشد: ترفند غیرقابل نفوذ فنی برای اجرای سرور خانگی
[ترجمه ترگمان]و این واقعا نرم افزار نیست، بلکه باید این باشد: حقه غیرقابل نفوذ برای اجرای یک کارگزار خانگی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. While the re-imagined BSG may not be packed with cool techie tools (the bad guys don't even have laser guns for frak's sake!
[ترجمه گوگل]در حالی که BSG دوباره تصور شده ممکن است با ابزارهای فنی جالب پر نباشد (افراد بد حتی اسلحه لیزری به خاطر فرک ندارند!
[ترجمه ترگمان]در حالی که - re ممکن است پر از ابزار techie خنک نباشند (افراد بد حتی تفنگ لیزری هم برای خاطر frak ندارند)!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Following this approach you can leverage the benefits of using entity lifecycles without making your requirements look too techie" 16 when you place them in front of the business user.
[ترجمه گوگل]با پیروی از این رویکرد، می‌توانید از مزایای استفاده از چرخه‌های حیات موجودیت بدون اینکه نیازهای خود را بیش از حد فنی جلوه دهید، استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]در ادامه این رویکرد شما می توانید منافع استفاده از موجودیت entity را بدون در نظر گرفتن شرایط مورد نیاز خود برای ۱۶ زمانی که آن ها را در مقابل یک کاربر تجاری قرار می دهید، تقویت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Perhaps this quirkiness is because a certain type of personality is drawn to the techie world.
[ترجمه گوگل]شاید این دمدمی بودن به این دلیل باشد که نوع خاصی از شخصیت به سمت دنیای تکنولوژی کشیده شده است
[ترجمه ترگمان]شاید این quirkiness به این دلیل است که نوع خاصی از شخصیت به دنیای techie کشیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who is an expert in electronics; technician

پیشنهاد کاربران

( عامیانه )
1. دانشجوی فنی.
2. فردی که توی استفاده از وسایل الکترونیکی مهارت داره ( آدم فنی ) .
3. . کسی که خدمات فنی یه صحنه مثل نور و صدا و . . . رو انجام میده.
4. فنی.
مثال:
...
[مشاهده متن کامل]

Without techies, we wouldn't have a show
i don't like this techie jargon
we'll have too take this problem to a techie

متخصص فنی
تکنیسین
علاقمند به فناوری ( بخصوص رایانه )
شخصی که متخصص یا علاقه مند به تکنولوژی است، به خصوص در علم رایانه

بپرس