teaspoon

/ˈtiːˌspuːn//ˈtiːspuːn/

معنی: قاشق چای خوری
معانی دیگر: (آشپزی) پیمانه برابر با یک سوم قاشق غذاخوری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: in the US, a unit of capacity equal to one and a third fluid drams or about five milliliters, used in cooking. (abbr.: tsp.)

(2) تعریف: in the UK, a unit of capacity equal to one fluid dram or 3.5516 milliliters, used in cooking. (abbr.: tsp.)

(3) تعریف: a small spoon used with tea, coffee, desserts, and the like.

(4) تعریف: the amount of a substance required to fill such a spoon.

جمله های نمونه

1.
قاشق چای خوری

2. the prescribed dosage is one teaspoon every hour
میزان تجویز شده،یک قاشق چای خوری در هر ساعت است.

3. He scraped out the bowl with a teaspoon.
[ترجمه گوگل]کاسه را با قاشق چای خوری خراش داد
[ترجمه ترگمان]با قاشق چای خوری کاسه را تراشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I need a teaspoon to stir my tea.
[ترجمه گوگل]من به یک قاشق چایخوری نیاز دارم تا چایم را هم بزنم
[ترجمه ترگمان]به یک قاشق چای خوری احتیاج دارم تا چای بخورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mix together 250g plain flour and a teaspoon of bicarbonate of soda and then add to the cake mixture.
[ترجمه گوگل]250 گرم آرد ساده و یک قاشق چایخوری بی کربنات نوشابه را با هم مخلوط کنید و سپس به مخلوط کیک اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]۲۵۰ گرم آرد ساده و یک قاشق چای خوری جوش شیرین را با هم مخلوط کنید و سپس به مخلوط کیک اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Stir in 1 level teaspoon of yeast.
[ترجمه گوگل]1 قاشق چایخوری مخمر را با هم مخلوط کنید
[ترجمه ترگمان]یک قاشق چایخوری از مخمر را بریزید و هم بزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Add one teaspoon of vanilla extract.
[ترجمه گوگل]یک قاشق چایخوری عصاره وانیل اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]یک قاشق چای خوری عصاره وانیل را اضافه بکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Cut into thin strips and season with teaspoon of the salt and teaspoon of the pepper.
[ترجمه گوگل]به نوارهای نازک برش دهید و با یک قاشق چای خوری نمک و یک قاشق چای خوری فلفل مزه دار کنید
[ترجمه ترگمان]به صورت نوارهای نازک و فصل با قاشق چای خوری نمک و قاشق چای خوری فلفل ببرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Add one teaspoon of sugar.
[ترجمه گوگل]یک قاشق چایخوری شکر اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]یک قاشق چای خوری شکر اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Pour it over the chicken livers. Add a teaspoon of salt, and a sprinkling of milled pepper.
[ترجمه گوگل]آن را روی جگر مرغ بریزید یک قاشق چای خوری نمک و مقداری فلفل آسیاب شده به آن اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]آن را بر روی جگر مرغ بریزید یک قاشق چای خوری نمک و مقداری فلفل خرد شده اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Add a teaspoon of salt.
[ترجمه گوگل]یک قاشق چایخوری نمک اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]یک قاشق چای خوری نمک اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Add sugar, 1 teaspoon salt, 1 teaspoon pepper and cayenne.
[ترجمه گوگل]شکر، 1 قاشق چایخوری نمک، 1 قاشق چایخوری فلفل و کاین را اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]شکر اضافه، ۱ قاشق چای خوری نمک، یک قاشق چای خوری فلفل و فلفل قرمز را اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Scrape out the flesh with a teaspoon and put into a food processor or blender with the next four ingredients.
[ترجمه گوگل]گوشت را با یک قاشق چایخوری خراش دهید و با چهار ماده بعدی داخل غذاساز یا مخلوط کن بریزید
[ترجمه ترگمان]با یک قاشق چای خوری، گوشت را بیرون بیاورید و یک مخلوط کن و یا مخلوط کن را با چهار مواد اولیه دیگر وارد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قاشق چای خوری (اسم)
teaspoon

انگلیسی به انگلیسی

• eating utensil, small spoon
a teaspoon is a small spoon, often used to stir sugar in cups of tea or coffee.
a teaspoon of food or liquid is the amount that a teaspoon will hold.

پیشنهاد کاربران

قاشق چایخوری
مثال: Add one teaspoon of sugar to the tea and stir well.
یک قاشق چایخوری شکر به چای اضافه کنید و خوب هم بزنید.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
قاشق چای خوری
مثال:
We need to have a little sault in our diet, but not more than 4 grams a day, which is about one teaspoon.
ما در رژیم غذایی مان به مقدار کمی نمک نیاز داریم، اما نه بیشتر از ۴ گرم در روز، که حدودا یک قاشق چایی خوری می شود.
teaspoon ( n ) ( tispun ) =a small spoon for putting sugar into tea and other drinks
teaspoon
قاشق چای خوری

بپرس