🔸 معادل فارسی: 
استخراج کردن / بیرون کشیدن / روشن کردن تدریجی / تحلیل و تفکیک کردن
در زبان علمی و تحلیلی:
به تدریج کشف کردن یا روشن ساختن رابطه ای پیچیده یا پنهان، معمولاً از طریق تحقیق یا بررسی دقیق
... [مشاهده متن کامل]
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ** ( تحلیلی – علمی ) :**
به تدریج آشکار کردن یا روشن ساختن رابطه ای پیچیده، به ویژه در تحقیقات علمی یا پزشکی
مثال: Researchers are still teasing out the link between diet and cancer.
پژوهشگران هنوز در حال روشن کردن رابطه ی رژیم غذایی و سرطان هستند.
2. ** ( روایی – تدریجی ) :**
استخراج یا تفکیک اطلاعات از مجموعه ای پیچیده یا مبهم
مثال: It took hours to tease out the key points from the report.
ساعت ها طول کشید تا نکات اصلی گزارش رو بیرون بکشیم.
3. ** ( استعاری – ظریف ) :**
در معنای استعاری، برای توصیف فرآیند ظریف و تدریجی کشف یا تحلیل به کار می ره
مثال: The therapist helped her tease out her feelings.
درمانگر کمکش کرد تا احساساتش رو روشن کنه.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
extract – unravel – clarify – isolate – identify – distill – decode 
استخراج کردن / بیرون کشیدن / روشن کردن تدریجی / تحلیل و تفکیک کردن
در زبان علمی و تحلیلی:
به تدریج کشف کردن یا روشن ساختن رابطه ای پیچیده یا پنهان، معمولاً از طریق تحقیق یا بررسی دقیق
... [مشاهده متن کامل]
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ** ( تحلیلی – علمی ) :**
به تدریج آشکار کردن یا روشن ساختن رابطه ای پیچیده، به ویژه در تحقیقات علمی یا پزشکی
مثال: Researchers are still teasing out the link between diet and cancer.
پژوهشگران هنوز در حال روشن کردن رابطه ی رژیم غذایی و سرطان هستند.
2. ** ( روایی – تدریجی ) :**
استخراج یا تفکیک اطلاعات از مجموعه ای پیچیده یا مبهم
مثال: It took hours to tease out the key points from the report.
ساعت ها طول کشید تا نکات اصلی گزارش رو بیرون بکشیم.
3. ** ( استعاری – ظریف ) :**
در معنای استعاری، برای توصیف فرآیند ظریف و تدریجی کشف یا تحلیل به کار می ره
مثال: The therapist helped her tease out her feelings.
درمانگر کمکش کرد تا احساساتش رو روشن کنه.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
بین اطلاعات و داده های نا مربوط چیزی رو پیدا کردن
کشف
گره چیزی را گشودن
ته و توی چیزی را در آوردن
باز کردن موهای گره خورده از هم
I teased my sister hair out after she washed her hair 
من موهای خواهرم رو از هم باز کردم بعد اینکه موهاشو شست
من موهای خواهرم رو از هم باز کردم بعد اینکه موهاشو شست
زیر و بم چیزی را فهمیدن
to succeed in discovering something difficult, complicated, or secret 
پی بردن به ( مفهوم چیزی ) =obtain information
I was able to tease out the meaning of the film only after watching it again for the fourth time.  
استخراج ( اطلاعات ) 
یافتن ( راه حل )
یافتن ( راه حل )
- بیرون کشیدن ( اطلاعات، حقیقت و . . . ) 
- زیر زبان کشیدن
- زیر زبان کشیدن