• (1)تعریف: full of tears; weeping; crying. • متضاد: tearless • مشابه: moist, tearful
• (2)تعریف: of or like tears.
جمله های نمونه
1. Teary voiced, Alistair said yes and thanked her.
[ترجمه چالش] الیستر با صدای بغض آلود گفت بله و از او تشکر کرد.
|
[ترجمه گوگل]آلیستر گفت بله و از او تشکر کرد [ترجمه ترگمان]الی ستر از او تشکر کرد و از او تشکر کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. There would be no teary reflection for prying eyes.
[ترجمه گوگل]هیچ انعکاس اشکی برای چشمان کنجکاو وجود نخواهد داشت [ترجمه ترگمان]اشک ریختن برای چشمان کنجکاو هم وجود نداشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. "He was a little teary. His voice was shaking, " recalled Doug Damon, a group member and CEO of Damon Industries, a beverage concentrate manufacturer.
[ترجمه گوگل]داگ دیمون، یکی از اعضای گروه و مدیر عامل شرکت Damon Industries، یک تولید کننده کنسانتره نوشیدنی، به یاد می آورد: "او کمی اشک آلود بود صدایش می لرزید " [ترجمه ترگمان]\" او کمی گریه کرده بود \" داگ دامون \"، یکی از اعضای گروه و مدیر عامل\" دامون \"، یک شرکت تولید کننده نوشیدنی گفت:\" صدایش می لرزید \" [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. We need more people raising Ms. Dave's teary question: Is there anything we can do?
[ترجمه گوگل]ما به افراد بیشتری نیاز داریم که سوال گریان خانم دیو را مطرح کنند: آیا کاری وجود دارد که بتوانیم انجام دهیم؟ [ترجمه ترگمان]ما به افراد بیشتری نیاز داریم تا سوال پر اشک رو بالا ببریم: کاری هست که بتونیم انجام بدیم؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The teary glint in Premier Wen Jiabao's eyes has cleansed our souls and created a bonding and catharsis that I've never seen before.
[ترجمه گوگل]درخشش اشک در چشمان نخست وزیر ون جیابائو روح ما را پاک کرده و پیوند و کاتارسیسی را ایجاد کرده است که قبلاً هرگز ندیده بودم [ترجمه ترگمان]برق گریه در چشمان ون جیابائو، روح ما را پاک کرد و یک ارتباط و هیجانی ایجاد کرد که قبلا ندیده بودم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I'm not teary eyed about it.
[ترجمه گوگل]من در مورد آن اشک آور نیستم [ترجمه ترگمان]چشمانم پر از اشک است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Told em they could get teary, the world looks dreary.
[ترجمه گوگل]به آنها گفت که ممکن است اشک بریزند، دنیا ترسناک به نظر می رسد [ترجمه ترگمان]بهشون گفتم که می تونن پر اشک بشن دنیا به نظر خسته کننده میاد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Teary - eyed, Chusovitina dedicated her medal to her son, 9 - year - old Alisher.
[ترجمه گوگل]چوسویتینا با چشمانی اشکبار مدال خود را به پسرش علیشیر 9 ساله تقدیم کرد [ترجمه ترگمان]teary -، Chusovitina مدال خود را به پسرش، علیشیر ۹ ساله اهدا کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. "It was really hard; it makes me teary to think about it, " she says, trying (without success) not to cry at the memory of the weeks that followed her dismissal.
[ترجمه گوگل]او میگوید: «واقعاً سخت بود؛ فکر کردن به آن باعث اشک من میشود [ترجمه ترگمان]او در حالی که سعی می کرد (بدون موفقیت)به خاطر هفته های پس از برکناری اش گریه نکند، می گوید: \" واقعا سخت بود؛ فکر کردن در مورد آن گریه می کرد \" [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Is it the way he gets a little teary at a sad movie?
[ترجمه گوگل]آیا این طوری است که در یک فیلم غمگین کمی اشک می ریزد؟ [ترجمه ترگمان]اینجوری که تو یه فیلم غم انگیز پر از اشک میشه؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Remember those teary faces.
[ترجمه گوگل]آن چهره های اشک آلود را به خاطر بسپار [ترجمه ترگمان]اون صورت های پر اشک رو یادت میاد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. With hindsight, it encouraged me to experience romance as something haunted, even at its giddy beginning, by a teary ending. And maybe that becomes a self-fulfilling prophecy.
[ترجمه گوگل]با نگاهی به گذشته، مرا تشویق کرد که عاشقانه را به عنوان چیزی خالی از سکنه تجربه کنم، حتی در آغاز گیج کننده اش، با پایانی اشکبار و شاید این به یک پیشگویی خود تحقق بخش تبدیل شود [ترجمه ترگمان]با درک این مساله، این مساله مرا تشویق کرد تا ماجراهای عاشقانه را، حتی در آغاز گیج خود، با یک پایان گریان تجربه کنم و شاید این به یک پیشگویی شخصی تبدیل شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Mr Hatoyama addressed party members and the press with teary eyes and said both he and his party secretary-general Ichiro Ozawa would resign their posts.
[ترجمه گوگل]آقای هاتویاما با چشمانی اشکبار خطاب به اعضای حزب و مطبوعات گفت که هم او و هم دبیرکل حزبش ایچیرو اوزاوا از سمت خود استعفا خواهند داد [ترجمه ترگمان]آقای هاتویاما با چشم های اشک آلود به اعضای حزب و مطبوعات گفت که هم او و هم دبیر کل حزب او - Ozawa از سمت های خود استعفا خواهند داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Ms. Li, 3 her petite frame dressed in a pink nightgown, spoke softly and stared at the ceiling with teary eyes.
[ترجمه گوگل]خانم لی، 3 هیکل کوچکش که لباس خواب صورتی پوشیده بود، به آرامی صحبت کرد و با چشمانی اشکبار به سقف خیره شد [ترجمه ترگمان]خانم Li، سه قاب اندام کوچک او با لباس خواب صورتی پوشیده شده بود و با چشمانی پر اشک به سقف خیره شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• weeping, crying, weepy; resembling drops or tears; causing tears