teardrop

/ˈtɪədrɑːp//ˈtɪədrɒp/

معنی: اشک، قطره اشک
معانی دیگر: (قطره) اشک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: one tear.
مشابه: tear

(2) تعریف: something shaped like a dropping tear.
مشابه: drop, tear

جمله های نمونه

1. If you were a teardrop,In my eye,For fear of losing you,I would never cry. And if the golden sun,Should cease to shine its light,Just one smile from you,Would make my whole world bright. Hannah Jo Kee.
[ترجمه گوگل]اگر یک قطره اشک بودی، در چشم من، از ترس از دست دادن تو، هرگز گریه نمی کردم و اگر خورشید طلایی از تابیدن نور خود دست بردارد، فقط یک لبخند از جانب تو، تمام دنیای من را روشن می کند هانا جو کی
[ترجمه ترگمان]اگر تو یک قطره اشک بودی، در چشم من، برای ترس از از دست دادن تو، هرگز گریه نمی کردم و اگر خورشید طلایی، نباید نور آن را روشن کند، فقط یک لبخند از تو، تمام دنیا را روشن خواهد کرد هانا جو Kee
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. If you were a teardrop in my eye, I would never cry.
[ترجمه گوگل]اگه یه قطره اشک تو چشمام بودی هیچوقت گریه نمیکردم
[ترجمه ترگمان]اگر تو یک قطره اشک در چشم من بودی، هرگز گریه نمی کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A large teardrop ran down her cheek.
[ترجمه گوگل]قطره اشک بزرگی روی گونه اش جاری شد
[ترجمه ترگمان]قطره اشکی از گونه هایش سرازیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The padded teardrop of shot was warm to his touch.
[ترجمه گوگل]قطره اشک پر از گلوله در لمس او گرم بود
[ترجمه ترگمان]قطرات اشکی که از آن به چشم می خورد نسبت به او گرم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This time his shirt bore a long, teardrop shaped coffee stain.
[ترجمه گوگل]این بار روی پیراهنش لکه قهوه ای بلند و اشکی شکل داشت
[ترجمه ترگمان]این بار پیراهن او لکه قهوه ای رنگی به شکل قطرات اشکی به رنگ قهوه ای مایل به رنگ داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It was supposed to be a teardrop shape or shaped like a comma.
[ترجمه گوگل]قرار بود به شکل قطره اشک یا کاما باشد
[ترجمه ترگمان]قرار بود شکل یک قطره اشک باشد و شکل یک ویرگول باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A plastic teardrop has been sewn on each corner to match the chandeliers.
[ترجمه گوگل]در هر گوشه اش یک قطره پلاستیکی دوخته شده تا با لوسترها همخوانی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]یک قطره اشک در هر گوشه برای مطابقت با شمعدان های آویخته، دوخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. At this time, he can feel another teardrop rolling down his right cheek.
[ترجمه گوگل]در این زمان، او می تواند احساس کند که قطره اشکی دیگر روی گونه راستش می چرخد
[ترجمه ترگمان]در این زمان، او می تواند یک قطره اشک دیگر از گونه راستش را احساس کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. What is life but a teardrop in the eye of infinity?
[ترجمه گوگل]زندگی جز یک قطره اشک در چشم بی نهایت چیست؟
[ترجمه ترگمان]زندگی چیست، اما در چشم ابدیت یک قطره اشک است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. My lord, the teardrop running down your cheek is mine.
[ترجمه گوگل]ارباب، قطره اشکی که روی گونه ات می ریزد مال من است
[ترجمه ترگمان]سرور من، قطره اشکی که روی گونه شما جاری می شود مال من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is the teardrop for birthdays and mother's days.
[ترجمه گوگل]قطره اشک تولد و روز مادر است
[ترجمه ترگمان]این یک قطره اشک برای روزه ای تولد و مادر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The teardrop of a crying ant would be your swimming pool.
[ترجمه گوگل]قطره اشک مورچه ای که گریه می کند استخر شنای شما خواهد بود
[ترجمه ترگمان]قطرات اشک یک مورچه گریان استخر شما خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Rabindranath Tagore 2 called it a teardrop glistening on the cheek of time.
[ترجمه گوگل]Rabindranath Tagore 2 آن را قطره اشکی می نامد که بر گونه زمان می درخشد
[ترجمه ترگمان]Rabindranath Tagore دو آن را قطره قطره اشک روی گونه زمان می افشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Through a teardrop in my eye.
[ترجمه گوگل]از طریق قطره اشکی در چشمانم
[ترجمه ترگمان]در یک قطره اشک در چشمانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اشک (اسم)
tear, brine, teardrop

قطره اشک (اسم)
teardrop

انگلیسی به انگلیسی

• single drop of water that falls from the eye
a teardrop is a large pear-shaped tear that comes from your eye when you are crying quietly.

پیشنهاد کاربران

شوربای چشم ؛ کنایه از اشک :
هم شوربای چشم نه سکبای چهره ها
کاین شوربا به قیمت سکبا برآورم.
خاقانی.
شوربای چشم خود خوردن بر ابن یمین
به که باید خورد سکبای رخ هر ناکسی.
ابن یمین.

بپرس