[ترجمه گوگل] او با عصبانیت نامه را پاره کرد [ترجمه ترگمان] با عصبانیت نامه را پاره کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. Just tear up the contract and be done with it.
[ترجمه گوگل]فقط قرارداد را پاره کنید و با آن تمام شوید [ترجمه ترگمان]فقط قرارداد رو پاره کن و تمومش کن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Don't you dare tear up her ticket.
[ترجمه گوگل]جرات نداری بلیطش رو پاره کنی [ترجمه ترگمان]جرات نداری ticket را پاره کنی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Why did you tear up that letter?
[ترجمه گوگل]چرا آن نامه را پاره کردی؟ [ترجمه ترگمان]چرا اون نامه رو پاره کردی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. They can't even tear up the hotels on this tour because they're sleeping on the tour bus.
[ترجمه گوگل]آنها حتی نمی توانند هتل ها را در این تور خراب کنند زیرا در اتوبوس تور می خوابند [ترجمه ترگمان]آن ها حتی نمی توانند هتل ها را در این تور خراب کنند، چون آن ها در اتوبوس تور می خوابند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Discard that apron, tear up the shopping list and switch off Jamie Oliver.
[ترجمه گوگل]آن پیشبند را دور بریزید، لیست خرید را پاره کنید و جیمی الیور را خاموش کنید [ترجمه ترگمان]آن پیش بند را باز کن، لیست خرید را پاره کن و جیمی الیور را خاموش کن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I suggest that you tear up the letter and start over again.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد می کنم نامه را پاره کنید و از نو شروع کنید [ترجمه ترگمان]پیشنهاد می کنم که نامه را پاره کنی و از نو شروع کنی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. After skin clean, takes out Exclusive Mask to tear up the revertex thin slice first, sticks on gently in the entire face.
[ترجمه گوگل]پس از تمیز کردن پوست، ماسک انحصاری را بیرون آورده تا ابتدا برش نازک رورتکس را پاره کند و به آرامی روی کل صورت بچسبد [ترجمه ترگمان]بعد از تمیز کردن پوست، ماسک انحصاری را بیرون می آورد تا اولین برش نازک revertex را پاره کند، که به آرامی در کل صورت چوب می زند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He told the lawyer to tear up the old contract and prepare a new one.
[ترجمه گوگل]او به وکیل گفت که قرارداد قدیمی را پاره کند و قرارداد جدیدی آماده کند [ترجمه ترگمان]به وکیل گفت که قرارداد قدیمی رو پاره کنه و یه جدیدش رو آماده کنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. An elephant can tear up a tree by the roots.
[ترجمه مازيار] یک فیل می تواند یک درخت را از ریشه بکند
|
[ترجمه گوگل]یک فیل می تواند یک درخت را از ریشه پاره کند [ترجمه ترگمان]فیل می تواند یک درخت را با ریشه های درخت پاره کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Please tear up and throw away the invoice with the mistake.
[ترجمه مازيار] لطفا صورتحساب و تمام اشتباهاتی که در آن هست را پاره کرده و دور بریزید.
|
[ترجمه گوگل]لطفا فاکتور را با اشتباه پاره کنید و دور بیندازید [ترجمه ترگمان]لطفا پاره اش کنید و the را با اشتباه دور کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I'm not going to tear up my long-term plan to overweight developing market equities, though.
[ترجمه گوگل]با این حال، من قصد ندارم برنامه بلندمدت خود را برای اضافه وزن به سهام بازار در حال توسعه پاره کنم [ترجمه ترگمان]با این حال قصد ندارم برنامه بلند مدت خود را برای افزایش سهم بازار سهام در بازارهای در حال توسعه پیدا کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. When this happens, they will tear up the contract.
[ترجمه گوگل]وقتی این اتفاق بیفتد، قرارداد را پاره می کنند [ترجمه ترگمان]وقتی این اتفاق می افتد، آن ها قرارداد را پاره خواهند کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I tear up if I have to cut onions.
[ترجمه گوگل]اگر بخواهم پیاز را برش بزنم پاره می کنم [ترجمه ترگمان] اگه مجبور بشم تا پیاز قطع کنم، تیکه پاره می کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. To tear up ( cloth or rags ) in a toothed machine.
[ترجمه گوگل]پاره کردن (پارچه یا پارچه) در دستگاه دندانه دار [ترجمه ترگمان]پاره کردن (پارچه یا پارگی)در یک دستگاه دندان دار [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
contract tear - up اتمام قرارداد، خاتمه قرارداد، قطع قرارداد، قطع همکاری
این معانی رو میده hang out: بیرون رفتن و خوشگذرانی کردن ( Tear it up ) to become tearful: چشما پر اشک بشه اینو میگن To make someone upset: کسیو ناراحت کردن Attacking in violently way: به طرز خشن و وحشیانه حمله کردن ... [مشاهده متن کامل]
to destroy sth such as paper by pulling it into pieces: چیزی رو تیکه پاره کردن ( مثل یه کاغذ که تیکه تیکه اش می کنن ) to refuse to accept an agreement: عدم قبول توافق نامه - قبول نکردن چیزی - مخالفت کردن