• : تعریف: a covered pot with a spout and handle that is used to make and serve tea. • مشابه: kettle
جمله های نمونه
1. tempest in a teapot
سر و صدای زیاد درباره ی چیز کم اهمیت
2. there is only a dribble of tea left in the teapot
فقط یک ذره چای در قوری مانده است.
3. The teapot looked old but was a recent fake.
[ترجمه گوگل]قوری قدیمی به نظر می رسید اما تقلبی اخیر بود [ترجمه ترگمان]قوری پیر به نظر می رسید، اما تازگی داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The handle of this teapot has an awkward shape.
[ترجمه گوگل]دسته این قوری شکل نامناسبی دارد [ترجمه ترگمان]دسته این قوری شکل عجیبی داره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I felt a sudden urge to smash the teapot against the wall.
[ترجمه گوگل]ناگهان احساس کردم قوری را به دیوار بکوبم [ترجمه ترگمان]ناگهان میل کردم قوری را به دیوار کوبیدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The water began to bubble in the teapot.
[ترجمه گوگل]آب در قوری شروع به حباب زدن کرد [ترجمه ترگمان]آب شروع به حبابی شدن در قوری کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The teapot has lost its proper lid but this one will do instead.
[ترجمه گوگل]قوری درب مناسب خود را از دست داده است، اما در عوض این قوری درست می شود [ترجمه ترگمان]قوری از دست رفته، اما این یکی به جاش این کار و انجام می ده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He rinsed the teapot out under the tap, to get rid of the tea-leaves.
[ترجمه گوگل]قوری را زیر شیر آب آبکشی کرد تا از شر برگ های چای خلاص شود [ترجمه ترگمان]قوری را از زیر شیر بیرون کشید تا از شر برگ های چای خلاص شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. a spurt of steam from the teapot.
[ترجمه گوگل]فوران بخار از قوری [ترجمه ترگمان]از قوری بخار بیرون آمد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. This kind of teapot is very expensive.
[ترجمه گوگل]این نوع قوری بسیار گران است [ترجمه ترگمان]این قوری خیلی گران است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. " I am sorry I broke your teapot. "" Forget it. ”
[ترجمه گوگل]"متاسفم که قوری شما را شکستم "" فراموشش کن " [ترجمه ترگمان]\" متاسفم که teapot را شکستم \" \" فراموش کن \" [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He banged a teapot and some cups on the table.
[ترجمه گوگل]قوری و چند فنجان را روی میز کوبید [ترجمه ترگمان]قوری و چند استکان را روی میز کوبید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She refilled the teapot with boiling water.
[ترجمه الهه] دوباره قوری رابا آب جوش پر کرد
|
[ترجمه گوگل]دوباره قوری را با آب جوش پر کرد [ترجمه ترگمان]قوری را با آب جوشان پر کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. She upped and threw the teapot at him.
[ترجمه گوگل]بلند شد و قوری را به طرفش پرت کرد [ترجمه ترگمان]و قوری را به طرف او پرت کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. This teapot doesn't pour very well.
[ترجمه الهه] این قوری خیلی خوب نمی ریزد
|
[ترجمه گوگل]این قوری خیلی خوب نمی ریزد [ترجمه ترگمان]این قوری زیاد آب نمی خوره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
قوری چای (اسم)
teakettle, teapot
انگلیسی به انگلیسی
• pot for heating and serving tea a teapot is a container with a lid, a handle, and a spout, used for making and serving tea.
پیشنهاد کاربران
teapot refineries پالایشگاه های تی پات، پالایشگاه های کوچک و مستقل در چین
teapot ( n ) ( tipɑt ) =a container with a spout, a handle, and a lid, used for making and serving tea