teach a lesson

جمله های نمونه

1. Every book teaches a lesson, even if the lesson is only that one has chosen the wrong book. Mason Cooley
[ترجمه گوگل]هر کتابی درسی را می آموزد، حتی اگر درسی فقط این باشد که فرد کتاب اشتباهی را انتخاب کرده است میسون کولی
[ترجمه ترگمان]هر کتاب درسی را می آموزد، حتی اگر این درس فقط این باشد که یک کتاب اشتباه را انتخاب کرده است می سون کولی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The thief had to be hunted down, taught a lesson, keys had to be thrown away.
[ترجمه گوگل]دزد را باید شکار می کردند، درس می دادند، کلیدها را دور می انداختند
[ترجمه ترگمان]دزد باید شکار می شد، درس می داد، کلیدها را باید دور انداخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They need to be taught a lesson!
[ترجمه گوگل]باید به آنها درس داده شود!
[ترجمه ترگمان]باید درسی به آن ها بدهند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Deng Xiaoping absorbed this one history teach a lesson, with the country reform serves as breach, open the range of Chinese reforming and opening.
[ترجمه گوگل]دنگ شیائوپینگ جذب این یک تاریخ درس می دهد، با اصلاحات کشور به عنوان نقض، باز کردن دامنه اصلاحات چینی و باز کردن
[ترجمه ترگمان]دنگ Xiaoping این موضوع را به عنوان یک تاریخ تدریس کرد و اصلاحات کشور به عنوان یک شکاف عمل کرد و محدوده اصلاحات و بازکردن چین را باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He says the orchids help teach a lesson to passersby.
[ترجمه گوگل]او می گوید که ارکیده ها به رهگذران درسی کمک می کنند
[ترجمه ترگمان]او می گوید که orchids به آموزش یک درس به عابران کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The British military analyst Major General Shelford Bidwell has dubbed this form of Chinese military strategy "teach a lesson" warfare.
[ترجمه گوگل]سرلشکر شلفورد بیدول، تحلیلگر نظامی بریتانیایی، این شکل از استراتژی نظامی چین را جنگ "درسی بیاموز" نامیده است
[ترجمه ترگمان]سرلشکر General Bidwell، تحلیلگر نظامی بریتانیا، به این شکل از استراتژی نظامی چین لقب \"جنگ درسی\" داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. To teach a lesson to ; instruct.
[ترجمه گوگل]برای تدریس درس به ; دستور دادن
[ترجمه ترگمان]درس دادن به یک درس خواندن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Let's pretend a teacher needs to teach a lesson about the law of supply and demand.
[ترجمه گوگل]بیایید وانمود کنیم که یک معلم باید در مورد قانون عرضه و تقاضا درس بدهد
[ترجمه ترگمان]بیایید وانمود کنیم که یک معلم باید در مورد قانون عرضه و تقاضا درسی بیاموزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Thelandonsummary history usestheexperiencethatdevelops withthesociety teach a lesson, right today agricultural development is beneficial.
[ترجمه گوگل]تاریخ خلاصه لند از تجربیاتی استفاده می کند که با جامعه درسی ایجاد می کند، امروزه توسعه کشاورزی سودمند است
[ترجمه ترگمان]در تاریخ Thelandonsummary usestheexperiencethatdevelops withthesociety درسی را آموزش می دهد، درست امروز توسعه کشاورزی سودمند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I just hope successors can absorb my experience teach a lesson.
[ترجمه گوگل]فقط امیدوارم جانشینان بتوانند تجربیات من را جذب کنند و درس عبرتی باشد
[ترجمه ترگمان]من فقط امیدوارم که جانشینان این تجربه من را جذب کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Mr Ferris is wise enough not to teach a lesson. Rather, he has teased ordinary circumstances into something extraordinary, which is exactly what we want our fiction writers to do.
[ترجمه گوگل]آقای فریس آنقدر عاقل است که درس ندهد در عوض، او شرایط عادی را به چیزی خارق‌العاده تبدیل کرده است، که دقیقاً همان چیزی است که ما می‌خواهیم نویسنده‌های داستانی‌مان انجام دهند
[ترجمه ترگمان]آقای فریس به اندازه کافی عاقل است که درسی را تدریس نکند در عوض، او شرایط عادی را به یک چیز خارق العاده تبدیل کرده است، که دقیقا همان چیزی است که ما می خواهیم نویسندگان داستان ما انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Besides, she intended to make use of it again, when she returned to her homeland to teach a lesson to the beasts that dared defile the Northlands.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، او قصد داشت دوباره از آن استفاده کند، زمانی که به میهن خود بازگشت تا درسی به جانورانی که جرأت داشتند سرزمین های شمالی را آلوده کنند، بیاموزد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، قصد داشت دوباره از آن استفاده کند، وقتی به سرزمین مادری خود بازگشت تا به حیواناتی که جرات رفتن به Northlands را نشان دهند، درس بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Every mom has a favourite quote and a special tone to scold or teach a lesson to their recalcitrant kids.
[ترجمه گوگل]هر مادری یک جمله مورد علاقه و یک لحن خاص برای سرزنش یا درس دادن به بچه های سرکش خود دارد
[ترجمه ترگمان]هر مادر یک نقل قول مورد علاقه و یک لحن ویژه دارد تا به کودکان متمرد خود درس بدهد یا تدریس کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Every mom has a favourite quote and a special tone to or teach a lesson to their kids.
[ترجمه گوگل]هر مادری یک نقل قول مورد علاقه و لحن خاصی برای یا آموزش دادن به بچه هایش دارد
[ترجمه ترگمان]هر مادر یک نقل قول مورد علاقه و یک لحن ویژه دارد و یا درسی را برای فرزندان خود آموزش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• teach morals

پیشنهاد کاربران

Learn a lesson
درس عبرت گرفتن از اتفاقی
Teach him/her a lesson
درس عبرت دادن به کسی
The Ex - girlfriend thought him numerous lessons
درس دادن
درس عبرت دادن
ادب کردن
تربیت کردن
تنبیه کردن

بپرس