tea table

/ˈtiːˈteɪbəl//tiːˈteɪbəl/

معنی: میز چای خوری
معانی دیگر: میزچای (معمولا کوچک و چرخدار)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of teat.

جمله های نمونه

1. tea-table talk
صحبت سر میزچای

2. The high spirits round the tea table had gone.
[ترجمه گوگل]روحیه دور میز چای رفته بود
[ترجمه ترگمان]روحیه قوی میز چای از بین رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Repair situations and so on bed, big closet, tea table, computer table: Fine environment: Convenient.
[ترجمه گوگل]موقعیت های تعمیر و غیره تخت، کمد بزرگ، میز چایخوری، میز کامپیوتر: محیط خوب: راحت
[ترجمه ترگمان]شرایط تعمیر و غیره در تخت خواب، کمد بزرگ، میز چای، میز کامپیوتر: محیط خوب: Convenient
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It could holds 10 pax, tea table which made of solid wood with the corium couch, the modern meeting room facilities from soup to nuts, special style let you feel sobriety and entirely free.
[ترجمه گوگل]این میز میز چای 10 نفره از چوب جامد با کاناپه کوریوم ساخته شده است، امکانات اتاق جلسه مدرن از سوپ گرفته تا آجیل، سبک خاص به شما اجازه می دهد متانت و کاملاً آزاد باشید
[ترجمه ترگمان]این کشور می تواند ۱۰ تن گرم بر تن کند، میز چای که از چوب سخت با مبل corium ساخته شده است، امکانات اتاق نشست مدرن از سوپ گرفته تا آجیل، سبک ویژه به شما اجازه می دهد تا هوشیاری و کاملا رایگان را احساس کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The thick glass of this tea table can endure high temperatures.
[ترجمه گوگل]لیوان ضخیم این میز چای خوری می تواند دمای بالا را تحمل کند
[ترجمه ترگمان]شیشه ضخیم این میز چای می تواند دماهای بالا را تحمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Cany bamboo kind tea table shows naturalistic inclination, the style is quiet of primitive simplicity, suit ligneous sofa or the sofa with qualitative cane.
[ترجمه گوگل]میز چای بامبوی بامبو تمایل طبیعی را نشان می دهد، سبکی آرام از سادگی ابتدایی، کت و شلوار مبل لگنی یا مبل با عصا با کیفیت است
[ترجمه ترگمان]این سبک از نوع بامبو بنگال نشان دهنده تمایل طبیعی به این سبک است، سبک آرام بودن ساده، کت و شلوار جین و یا مبل با ترکه کیفی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The ornament is on ark of mensal, wine, tea table, for Bacchic smooth added a few minutes calm.
[ترجمه گوگل]زینت بر روی کشتی مردانه، شراب، میز چای، برای باکی صاف اضافه شده چند دقیقه آرامش
[ترجمه ترگمان]زینت بر روی کشتی mensal، شراب، میز چای و برای آرام کردن چند دقیقه آرام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Some bottles and a cup of tea the tea table.
[ترجمه گوگل]چند بطری و یک فنجان چای روی میز چای
[ترجمه ترگمان]چند بطری و یک فنجان چای میز چای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Home elsewhere, the tea table, the room, bay windows, also placed a different image size sculpture.
[ترجمه گوگل]خانه در جای دیگر، میز چای، اتاق، پنجره های خلیج، همچنین مجسمه با اندازه تصویر متفاوت قرار داده شده است
[ترجمه ترگمان]در جای دیگر، میز چای، اتاق، پنجره های جلو، یک مجسمه با اندازه تصویر متفاوتی قرار داده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Living room: Sofa, tea table, end table, flower stand, parlor TV cabinet etc.
[ترجمه گوگل]اتاق نشیمن: مبل، میز چای، میز انتهایی، پایه گل، کابینت تلویزیون سالن و غیره
[ترجمه ترگمان]اتاق زندگی: مبل، میز چای، میز شام، جایگاه گل، کابینت اتاق نشیمن و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Carry the cup carefully to the tea table; it's so full that it might spill over.
[ترجمه گوگل]فنجان را با دقت به میز چای ببرید آنقدر پر است که ممکن است سرازیر شود
[ترجمه ترگمان]فنجان را با دقت به میز چای ببرید؛ انقدر پر است که ممکن است روی آن بریزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Can mensal, tea table also heat water, cook, barbecue?
[ترجمه گوگل]آیا منسال، میز چای می تواند آب، آشپزی، کباب را هم گرم کند؟
[ترجمه ترگمان]میز چای، چای گرم، آشپز، کباب؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Cup of green tea table, the small room in circles investment - Lin ( a pseudonym ) slowly opened phonograph.
[ترجمه گوگل]فنجان میز چای سبز، اتاق کوچک در دایره سرمایه گذاری - لین (نام مستعار) به آرامی گرامافون را باز کرد
[ترجمه ترگمان]یک میز چای سبز، اتاق کوچک در دایره سرمایه گذاری - لین (یک نام مستعار)به آرامی شروع به باز کردن گرامافون کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Vestibular teapoy, tea table, the mirror is colophony material.
[ترجمه گوگل]چایی دهلیزی، میز چای خوری، آینه مواد کلفونی است
[ترجمه ترگمان]vestibular teapoy، میز چای، آینه دارای مواد colophony است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Then Tobermory entered the room and calmly walked over to the tea table.
[ترجمه گوگل]سپس توبرموری وارد اتاق شد و آرام به سمت میز چای رفت
[ترجمه ترگمان]سپس Tobermory وارد اتاق شد و با آرامش به طرف میز چای رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

میز چای خوری (اسم)
tea table, teapoy

انگلیسی به انگلیسی

• small table used for serving tea; of or about a tea party

پیشنهاد کاربران

بپرس