1. tea merchant
بازرگان چای
2. tea plantation
مزرعه ی چای کاری
3. tea with sugar
چای با شکر
4. a tea canister
قوطی چای،چایدان
5. fresh tea is better than stale tea
چای تازه از چای مانده بهتر است.
6. freshly-brewed tea
چای تازه دم
7. herb tea
چای گیاهی (جوشانده)
8. herbal tea
چای گیاهی (از برگ گیاهان)
9. iced tea
چای با یخ
10. mint tea
چای نعناع،جوشانده ی نعناع
11. steaming tea
چای داغ (بخار دار)
12. the tea break has become an institution in many offices
تنفس برای صرف چای در خیلی از ادارات رسم شده است.
13. the tea is gone
چای تمام شده است.
14. the tea is gratis
چای مجانی است.
15. the tea is steeping
چای دارد دم می کشد.
16. the tea you have brewed is aromatic
این چای که دم کرده اید خوشبو است.
17. this tea is too hot to drink
این چای خیلی داغ است و نمی شود آن را خورد.
18. this tea is too potent
این چای خیلی پررنگ (یا قوی) است.
19. a silver tea service
یک دست ظروف چایخوری نقره
20. drink the tea while it is still warm
چای را تا هنوز گرم است بخور.
21. have some tea
چای میل بفرمایید.
22. he drank tea from a chipped cup
او از فنجان لب پریده چای می خورد.
23. he imports tea from india
او از هند چای وارد می کند.
24. i like tea while iraj prefers coffee
من چای دوست دارم درحالی که ایرج قهوه را ترجیح می دهد.
25. i prefer tea
من چای بیشتر دوست دارم.
26. let the tea stand a few minutes to infuse
بگذار چای مدتی بماند تا دم بکشد.
27. she drank tea from a riveted china cup
با یک فنجان چینی بندزده چای می خورد.
28. they served tea of a sort
به ما به اصطلاح چای دادند.
29. to drink tea
چای خوردن
30. to pour tea
چای ریختن
31. "will you have tea or coffee?" "neither, thanks"
((چای می خواهید یا قهوه ؟)) ((هیچکدام - ممنونم))
32. a pot of tea
یک قوری چای
33. a spot of tea
کمی چای
34. bring me another tea and please don't spare the sugar
یک چای دیگر برایم بیاور و لطفا در شکر صرفه جویی نکن.
35. he drank the tea in one swig
چای را در یک قلپ (لاجرعه) سرکشید.
36. hossein sweetens his tea with honey
حسین با عسل چای خود را شیرین می کند.
37. i hate lukewarm tea
از چای ولرم خیلی بدم می آید.
38. i offered him tea
به او چای تعارف کردم.
39. i strained the tea before pouring it into the cup
پیش از ریختن در فنجان چای را صافی کردم.
40. i tasted the tea and then added some sugar
چای را مزه کردم و سپس قدری شکر به آن افزودم.
41. please have some tea
چای میل بفرمایید.
42. she likes her tea nice and hot
او دوست دارد که چای،حسابی گرم باشد.
43. she sipped the tea and put the cup on the table
چای را مزه کرد و فنجان را روی میز گذاشت.
44. she took the tea out of the package and put it in a can
چای را از بسته درآورد و در قوطی ریخت.
45. would you like tea or coffee?
چای می خواهید یا قهوه ؟
46. you can purchase tea and cookies at the buttery
می توانی در رستوران (دانشکده) چای و شیرینی بخری.
47. (somebody's) cup of tea
سوگلی،محبوب،مورد علاقه
48. somebody's cup of tea
محبوب کسی،دلخواه کسی،مورد علاقه ی کسی
49. a pleasant cup of tea
یک فنجان چای مطبوع
50. he slurped down his tea
چای خود را هش هش کنان خورد.
51. herself will have her tea now
او اکنون چای خود را خواهد خورد.
52. i would rather have tea
چای را ترجیح می دهم.
53. would you rather have tea or coffee?
چای بیشتر دلتان می خواهد یا قهوه ؟
54. not for all the tea in china
هر چه قدر هم که پاداش آن باشد
55. he often pops in for tea
او غالبا برای صرف چای سری به ما می زند.
56. he put the sugar and tea in the bin
شکر و چای را در صندوقچه گذاشت.
57. i had a cup of tea and a large serving of cake
یک فنجان چای و یک تکه ی بزرگ کیک خوردم.
58. i love coffee more than tea
من قهوه را بیشتر از چای دوست دارم.
59. i requested another cup of tea and she said, "the two you had were more than enough for you!"
درخواست یک چای دیگرکردم و گفت: ((همان دو تا که خوردی زیادت است !))
60. i'll pour sugar in your tea until you say when
شکر را در چای تو می ریزم تا بگویی بس است.
61. she drank two cups of tea
او دو فنجان چای خورد.
62. she puts sugar in her tea and stirs it
شکر در چای خود می ریزد و آن را هم می زند.
63. she upset the cup of tea and ruined my painting
فنجان چای را واژگون کرد و نقاشی مرا خراب کرد.
64. the solution of sugar in tea
حل شدن شکر در چای
65. we received a consignment of tea
یک محموله چای دریافت کردیم.
66. writing is my cup of tea
نگارش کار دلخواه من است.
67. anticipating her request, i prepared the tea in advance
خواسته ی او را پیش بینی نموده و چای را از پیش آماده کردم.
68. he blended two different kinds of tea
او دو نوع چای را آمیخت.
69. if you tilt the cup the tea will spill on the rug
اگر فنجان را کج کنی چای روی فرش ریخته خواهد شد.