tea

/ˈtiː//tiː/

معنی: چای، رنگ چای
معانی دیگر: (گیاه شناسی) بته ی چای (thea sinensis)، نوشیدنی چای مانند، جوشانده، (انگلیس) چای و خوراک سبک در عصر، عصرانه، مهمانی عصر، پذیرایی سرشب، (خودمانی) ماری جوانا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an evergreen bush that bears white flowers and that grows primarily in China, Japan, India, and Sri Lanka.

(2) تعریف: the dried leaves of this plant.

(3) تعریف: a beverage that is made by steeping dried tea leaves or herbs in hot water, served hot or cold.

(4) تعریف: a social gathering or reception at which tea is served.

(5) تعریف: (slang) marijuana.

(6) تعریف: (chiefly British) a light afternoon meal of tea and sandwiches, cake, or biscuits; or the time at which this meal occurs.

(7) تعریف: (chiefly British) in some parts of Britain, the main evening meal, served early in the evening.

جمله های نمونه

1. tea merchant
بازرگان چای

2. tea plantation
مزرعه ی چای کاری

3. tea with sugar
چای با شکر

4. a tea canister
قوطی چای،چایدان

5. fresh tea is better than stale tea
چای تازه از چای مانده بهتر است.

6. freshly-brewed tea
چای تازه دم

7. herb tea
چای گیاهی (جوشانده)

8. herbal tea
چای گیاهی (از برگ گیاهان)

9. iced tea
چای با یخ

10. mint tea
چای نعناع،جوشانده ی نعناع

11. steaming tea
چای داغ (بخار دار)

12. the tea break has become an institution in many offices
تنفس برای صرف چای در خیلی از ادارات رسم شده است.

13. the tea is gone
چای تمام شده است.

14. the tea is gratis
چای مجانی است.

15. the tea is steeping
چای دارد دم می کشد.

16. the tea you have brewed is aromatic
این چای که دم کرده اید خوشبو است.

17. this tea is too hot to drink
این چای خیلی داغ است و نمی شود آن را خورد.

18. this tea is too potent
این چای خیلی پررنگ (یا قوی) است.

19. a silver tea service
یک دست ظروف چایخوری نقره

20. drink the tea while it is still warm
چای را تا هنوز گرم است بخور.

21. have some tea
چای میل بفرمایید.

22. he drank tea from a chipped cup
او از فنجان لب پریده چای می خورد.

23. he imports tea from india
او از هند چای وارد می کند.

24. i like tea while iraj prefers coffee
من چای دوست دارم درحالی که ایرج قهوه را ترجیح می دهد.

25. i prefer tea
من چای بیشتر دوست دارم.

26. let the tea stand a few minutes to infuse
بگذار چای مدتی بماند تا دم بکشد.

27. she drank tea from a riveted china cup
با یک فنجان چینی بندزده چای می خورد.

28. they served tea of a sort
به ما به اصطلاح چای دادند.

29. to drink tea
چای خوردن

30. to pour tea
چای ریختن

31. "will you have tea or coffee?" "neither, thanks"
((چای می خواهید یا قهوه ؟)) ((هیچکدام - ممنونم))

32. a pot of tea
یک قوری چای

33. a spot of tea
کمی چای

34. bring me another tea and please don't spare the sugar
یک چای دیگر برایم بیاور و لطفا در شکر صرفه جویی نکن.

35. he drank the tea in one swig
چای را در یک قلپ (لاجرعه) سرکشید.

36. hossein sweetens his tea with honey
حسین با عسل چای خود را شیرین می کند.

37. i hate lukewarm tea
از چای ولرم خیلی بدم می آید.

38. i offered him tea
به او چای تعارف کردم.

39. i strained the tea before pouring it into the cup
پیش از ریختن در فنجان چای را صافی کردم.

40. i tasted the tea and then added some sugar
چای را مزه کردم و سپس قدری شکر به آن افزودم.

41. please have some tea
چای میل بفرمایید.

42. she likes her tea nice and hot
او دوست دارد که چای،حسابی گرم باشد.

43. she sipped the tea and put the cup on the table
چای را مزه کرد و فنجان را روی میز گذاشت.

44. she took the tea out of the package and put it in a can
چای را از بسته درآورد و در قوطی ریخت.

45. would you like tea or coffee?
چای می خواهید یا قهوه ؟

46. you can purchase tea and cookies at the buttery
می توانی در رستوران (دانشکده) چای و شیرینی بخری.

47. (somebody's) cup of tea
سوگلی،محبوب،مورد علاقه

48. somebody's cup of tea
محبوب کسی،دلخواه کسی،مورد علاقه ی کسی

49. a pleasant cup of tea
یک فنجان چای مطبوع

50. he slurped down his tea
چای خود را هش هش کنان خورد.

51. herself will have her tea now
او اکنون چای خود را خواهد خورد.

52. i would rather have tea
چای را ترجیح می دهم.

53. would you rather have tea or coffee?
چای بیشتر دلتان می خواهد یا قهوه ؟

54. not for all the tea in china
هر چه قدر هم که پاداش آن باشد

55. he often pops in for tea
او غالبا برای صرف چای سری به ما می زند.

56. he put the sugar and tea in the bin
شکر و چای را در صندوقچه گذاشت.

57. i had a cup of tea and a large serving of cake
یک فنجان چای و یک تکه ی بزرگ کیک خوردم.

58. i love coffee more than tea
من قهوه را بیشتر از چای دوست دارم.

59. i requested another cup of tea and she said, "the two you had were more than enough for you!"
درخواست یک چای دیگرکردم و گفت: ((همان دو تا که خوردی زیادت است !))

60. i'll pour sugar in your tea until you say when
شکر را در چای تو می ریزم تا بگویی بس است.

61. she drank two cups of tea
او دو فنجان چای خورد.

62. she puts sugar in her tea and stirs it
شکر در چای خود می ریزد و آن را هم می زند.

63. she upset the cup of tea and ruined my painting
فنجان چای را واژگون کرد و نقاشی مرا خراب کرد.

64. the solution of sugar in tea
حل شدن شکر در چای

65. we received a consignment of tea
یک محموله چای دریافت کردیم.

66. writing is my cup of tea
نگارش کار دلخواه من است.

67. anticipating her request, i prepared the tea in advance
خواسته ی او را پیش بینی نموده و چای را از پیش آماده کردم.

68. he blended two different kinds of tea
او دو نوع چای را آمیخت.

69. if you tilt the cup the tea will spill on the rug
اگر فنجان را کج کنی چای روی فرش ریخته خواهد شد.

مترادف ها

چای (اسم)
tea

رنگ چای (اسم)
tea

تخصصی

[برق و الکترونیک] transferred - electron amplifier-تقویت کننده الکترون انتقالی تقویت کننده دیودی، که معمولاً با استفاده از دیود الکترون انتقالی عمل می کند و از گالیم آرسنید یا ناخالصی نوع N ساخته می شود که تقویتی تا محدودهی گیگاهرتز را تابش از 50 گیگا هرتز با توان خروجی کمتر از 1 w موج پیوسته ایجاد می کند . تقویت کنندگان نمونه ی آن است .

انگلیسی به انگلیسی

• evergreen shrub of eastern asia; dried leaves of the tea plant; drink made from water filtered through tea leaves or other dried leaves; cup of tea; afternoon meal at which tea is served
tea is a drink made with hot water and the chopped, dried leaves of a particular bush.
tea is also the chopped, dried leaves that you use to make tea.
other drinks made with hot water and leaves or flowers are also called tea.
tea is also a light meal that is eaten in the afternoon, or in the early evening.
if you say that something is not your cup of tea, you mean that you do not like it and would not choose to do it or have it.

پیشنهاد کاربران

Tea چای ؛ کلمه ی چای تغییر ریخت یافته ی کلمه ی شای به معنی شستشو دهنده و هضم کننده چربی و غذا می باشد.
کلمه و کلیدواژه ی چای به خاطر خاصیت شویندگی و شستشو دهندگی که دارد از این جهت این نام بر روی این گیاه نامگذاری گردیده است.
...
[مشاهده متن کامل]

چای، به خصوص چای سبز، به دلیل خواص ضد باکتریایی و آنتی اکسیدانی خود، می تواند در پاکسازی و شستشوی پوست و حتی چشم ها مفید باشد.
در واقع چای در تاریخچه ی تجارت آن ، از سرزمین هند و چین وقتی از مسیر جاده ی ابریشم در سرزمین های مختلف توزیع می گردید با نام چای به معنی شوینده بودن و پاک کننده ی سیستم گوارش و هضم کننده ی غذا رواج یافت ولی وقتی از راه دریا ( sea ) به دیگر نقاط و سرزمین ها صادر و توزیع می شد با نام ( تی ) یا ( Tea ) در مردمان آن سرزمین رواج یافت.
خواندن مطلب تحلیل شده ی زیر جهت درک بهتر مفهوم چای شای شایگان و شایستگی و چگونگی پیدایش یک چنین کلماتی در این رابطه خالی از لطف نیست؛
با توجه به قانون و خاصیت لاتین بودن حروف در مقوله ی زبان و اشتراکات مفهومی و آوایی، کلمه water منطبق با راسته انطباقی کلمه طراوت و تری و تراوایی و تراوش و خیلی کلمات منشعب از همین مصدر یا بن واژه ی آوایی که جزء خواصی از خاصیت و رفتار ماده ای به نام آب در زبان فارسی می باشد مفهوم می رساند.
هر چند در ابعاد مختلف مفهومی از این ماده با خواص و رفتارهایی که این ماده دارد در زبانهای مختلف کلمات مختلفی از رفتار این ماده استفاده و انتخاب می شود که باعث ایجاد تفاوت در زبان های مختلف می شود.
به عنوان مثال کلمه water در زبان انگلیسی که منشعب از طراوت و تراوایی می باشد
در زبان فارسی کلمه آب در بُعد آبادانی
و در زبان فرانسوی اُوْ با نگارش eau که به لحاظ آوایی شبیه آب در زبان فارسی
و در زبان چینی کلمه ی شوئی در بُعد شوینده بودن و به عیش رسیدن از این ماده ی حیاتی
و در زبان هندی کلمه بانی در بُعد بُن و بنیاد و بانک بقا
و در زبان ترکی کلمه ی سو که مشابه کلمه ی شو و شوئی در زبان چینی می باشد.
و در زبان عربی ماء منشعب از مایع بودن و ماء معین یا ماء مَیَعان یا فرآیند و چرخه و چشمه ی حیات که جزئی از فرآیند تقطیر می باشد
یا در زبان روسی Voda که شباهت آوایی با water انگلیسی دارد.
در واقع هر زبان در بُعد کاربردها و رفتارهای متفاوتی که ماده ای به نام آب از خود نشان می دهد از کلمات استفاده می کنند.
حالا اینکه کلمه ی واتر و آب و شوئی و سو و بانی و غیره چطور ایجاد شده است و ماهیت پیدا کرده و با عالم واقع انطباق پیدا کرده و مفاهیم را به ما می رساند اگر بخواهیم بیشتر در این مسئله به پیش برویم باید در ذات و هویت حروف آنها جستجو کرد.
به عنوان مثال کلمه ی شوئی که اصلی ترین حرف این کلمه حرف ( ش ) می باشد مدل آوای این حرف به گونه ای است که یک صدای پخش و شارش گونه را در خود دارد و با رفتار آب که در عمل شستشو و شارش و جریانی که باعث ایجاد صدای شرشر می شود انطباق دارد.
یا کلمه ی واتر که مرتبط با تراوایی و طراوت می باشد دارای دو حرف اصلی ( ت ر ) می باشد ذات آوایی این دو حرف نمایانگر وجود تکرار در رسانایی انرژی و مساعد نمودن شرایط ایجاد توانایی و آزاد شدن و انتقال انرژی را به ما می رساند.
و کلمه ی آب که ذات حرف آ در این کلمه با توجه به مدل آوای آن نمایانگر تعالی یافتن و بالا رفتن و رشد کردن و آپ شدن را در عالم واقع نمایان می کند.
البته این مسیله هم باید در نظر گرفته شود که قانون انطباق آوای حروف با آوای طبیعت در همه کلمات وجود ندارد بلکه قوانین دیگری در ایجاد کلمات وجود دارد که هر کلمه در جایگاه خودش باید مورد تحلیل و بررسی قرار بگیرد.
چای، به خصوص چای سبز، به دلیل خواص ضد باکتریایی و آنتی اکسیدانی خود، می تواند در پاکسازی و شستشوی پوست و حتی چشم ها مفید باشد.
شایگان ؛ انسان شایسته ، کسی که در انجام امور و واگذاری کاری به او انسان شسته رفته و پاک و منزه در دریافت مسیولیت باشد.
کلمه ی شایگان از شایستگی و شویندگی و شسته رفته بودن ایجاد گریده است.

شایعه یا خبر داغی که همه دنبالشن.
مثلاً: �بیا بگم دیشب چی شد، کلی تی دارم برات. �
چای
She drank a cup of tea in the afternoon.
چای ( برگ های خشک شده ی گیاه چای )
He bought some green tea at the market.
عصرانه ( یک وعده غذایی سبک در اواخر بعد از ظهر - بیشتر در بریتانیا )
...
[مشاهده متن کامل]

We had tea and cakes at 5 o'clock.
شام ( در شمال انگلستان وعده غذایی اصلی که در عصر خورده می شود )
We are having pizza for tea tonight.
شایعه/حرف ( در اصطلاح "spill the tea" به معنی فاش کردن راز )
Come on, spill the tea! What happened last night?

تلخ نوش
چای
مثال: Would you like some tea with your breakfast?
آیا می خواهید با صبحانه چای بنوشید؟
tea ( n ) ( ti )
tea
tea : چای 🥃
"Tea" is a slang term that has become popular on the internet and social media. It is used to refer to gossip or inside information
Tea اصطلاحی عامیانه که در اینترنت و شبکه های اجتماعی رایج شده است. برای اشاره به شایعات یا اطلاعات خصوصی و محرمانه استفاده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

"I heard some tea about the new girl in school. "
"Can you spill the tea on what happened at the party last night?"
"I don't want to hear any tea about my ex - boyfriend. "
"She always has the best tea about celebrity gossip. "
"I'm not interested in your tea, I just want to know what happened. "

منابع• https://www.merriam-webster.com/wordplay/tea-slang-meaning-origin• https://later.com/social-media-glossary/tea/
Lets have high tea
بیا باهم یه عصرونه بزنیم
در محاوره به معنای خبرچینی، غیبت کردن و یا شایعه پراکنی است که در نوشتاری از gossip استفاده می شود
In slang English it means ( Gossip )
عصرانه
( American slang ) :
حقیقت، اصل ماجرا، واقعیت یا موقعیت ناراحت کننده
غیبت، صحبت درباره ی اطلاعات و داستان های شخصی و خصوصی افراد
( tea: T: Truth )
معنی چای , رنگ چای
اسم tea به معنای چای
معادل اسم tea در فارسی چای است. به برگ های خشک شده گیاه چای، tea یا چای گفته می شود. tea بخصوص در کشور های شرقی، یک نوشیدنی محبوب است که ترکیبی از آب جوش و چای است. چای سبز و سیاه از محبوب ترین گونه ها هستند. مثال:
...
[مشاهده متن کامل]

. i'd love a cup of tea, please ( من یک فنجان چای میخواهم لطفا. )
the green tea ( چای سبز )
منبع: سایت بیاموز

چای سبز
۱ - چایی ( هم خشک و هم دم کرده )
. I love weak tea, but my parents like strong tea
من عاشق چای کمرنگم اما بابا مامانم چای پررنگ دوس دارن.
. There's some fresh tea in the teapot
تو قوری چای تازه دم هست.
۲ - دمنوش
Mint tea دمنوش نعناع

غیبت کردن
عصرانه, غذای سرشب ( در انگلیس )
از آنجا که برگهای چای دارای ماده ای به نام ( ( تئین ) ) است . اروپائیان به جای واژه ی چای به آن tea می گویند .
کلمه ی tea در زبان یونانی τσάι می باشد. و در زبان عبرانی teh گویند. در زبان چینی باستان 茶 ( چا ) گویند. از اینرو ( ت ) تبدیل به ( چ ) می شود. و همینطور در تمامی زبان ها مثل فارسی:چای، ترکی:chay، ولش: te. حتی در زبان زولو ( یکی از زبان های آفریقایی ) از زبان عبرانی تقلید کرده و itiye گویند. در کل بیشتر کشورهای مستقر در شرق اسرائیل کلمه ی چای را با کمی تفاوت چای تلفظ می کنند. و کشورهای مستقر در غرب آن را بازهم با کمی تفاوت teh گویند. این کلمه از باستان تاکنون تغییر خاصی نداشته است.
منظور از تفاوت این است که مثلاً چای در زبان عربی شای گویند. یعنی اول تلفظ <ت> بوده سپس <چ> شده و در بعضی کشورها مثل عراق برای سهولت در تلفظ <چ> را به <ش> تبدیل کرده اند.
چای
چای
از فعل make استفاده می کنیم
Make tea
چای
His mother made tea this morning
مادر او امروز صبح چای درست کرد 🏩🏩
معنی کوتاه و مختصر و مفید
چای خشک
چایی دیگه، بقیه مترجما فشار نیارین به خودتون
چای که با آب جوش در ست شده
چای خشک شده و دم کشیده در اب جوش
در معنای ماریجوانا، همراه با فعل take می آید:
take tea
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٩)

بپرس