taxonomy

/tækˈsɒnəmi//tækˈsɒnəmi/

معنی: طبقه بندی، علم رده بندی، ره ارایی
معانی دیگر: آرایه شناسی، علم طبقه بندی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: taxonomic (adj.), taxonomically (adv.), taxonomist (n.)
(1) تعریف: in biology, the system of classifying plants and animals by grouping them into categories according to their similarities.
مشابه: classification

- "Phylum" and "class" fall below "kingdom" in the taxonomy of animals.
[ترجمه گوگل] در طبقه بندی حیوانات، «طبقه» و «طبقه» زیر «پادشاهی» قرار دارند
[ترجمه ترگمان] \"Phylum\" و \"طبقه\" در رده بندی حیوانات پایین \"پادشاهی\" سقوط می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: an organization of items into leveled groups and categories.

- Grammarians developed a taxonomy of sentence types.
[ترجمه گوگل] گرامرها طبقه بندی انواع جمله را توسعه دادند
[ترجمه ترگمان] Grammarians طبقه بندی انواع جمله ها را توسعه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: the science of classification.

جمله های نمونه

1. It will establish a taxonomy of the agencies and assess the linkages between them and governments.
[ترجمه گوگل]این یک طبقه بندی از آژانس ها ایجاد می کند و ارتباط بین آنها و دولت ها را ارزیابی می کند
[ترجمه ترگمان]این سازمان یک طبقه بندی از آژانس ها ایجاد خواهد کرد و ارتباطات بین آن ها و دولت ها را ارزیابی خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Let us consider this taxonomy of Mr Humphries' weekend companions.
[ترجمه گوگل]اجازه دهید این طبقه بندی از همراهان آخر هفته آقای هامفریس را در نظر بگیریم
[ترجمه ترگمان]اجازه دهید این طبقه بندی رفقای آخر هفته را در نظر بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Another taxonomy for political systems is based on the system of political parties.
[ترجمه گوگل]طبقه بندی دیگر برای نظام های سیاسی مبتنی بر نظام احزاب سیاسی است
[ترجمه ترگمان]طبقه بندی دیگری برای سیستم های سیاسی براساس سیستم احزاب سیاسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The taxonomy of this family would then not have any branches.
[ترجمه گوگل]طبقه بندی این خانواده در آن صورت هیچ شاخه ای نخواهد داشت
[ترجمه ترگمان]طبقه بندی این خانواده هیچ شاخه نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. No taxonomy is used in all political analyses, because each taxonomy emphasizes different aspects of the political world.
[ترجمه گوگل]در تمام تحلیل های سیاسی از هیچ طبقه بندی استفاده نمی شود، زیرا هر طبقه بندی بر جنبه های مختلف جهان سیاسی تأکید دارد
[ترجمه ترگمان]هیچ رده بندی در همه تحلیل های سیاسی به کار نمی رود چرا که هر رده بندی بر جنبه های مختلف جهان سیاسی تاکید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. New ways of working will take taxonomy into the fast lane, providing information on species, the components of biodiversity.
[ترجمه گوگل]روش‌های جدید کار، طبقه‌بندی را به مسیر سریع می‌برد و اطلاعاتی در مورد گونه‌ها، اجزای تنوع زیستی ارائه می‌کند
[ترجمه ترگمان]راه های جدید کار طبقه بندی در مسیر سریع، ارائه اطلاعات درباره گونه ها، اجزای تنوع زیستی، طبقه بندی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Using this taxonomy of barriers, estimates of the benefits of removing them were made.
[ترجمه گوگل]با استفاده از این طبقه بندی موانع، برآوردهایی از مزایای حذف آنها انجام شد
[ترجمه ترگمان]با استفاده از این طبقه بندی موانع، برآورده ای مزایای حذف آن ها انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Gaston and Mound are right that in taxonomy, as in science in general, the drive comes from individuals.
[ترجمه گوگل]گاستون و ماوند درست می گویند که در طبقه بندی، مانند علم به طور کلی، انگیزه از افراد می آید
[ترجمه ترگمان]گاستون و Mound درست همان گونه هستند که در رده بندی، مانند علم به طور کلی، محرک از افراد می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As yet, however, no rigorous taxonomy of text types is available, let alone describable in terms of typical linguistic features.
[ترجمه گوگل]با این حال، هنوز هیچ طبقه بندی دقیقی از انواع متن در دسترس نیست، چه رسد به اینکه از نظر ویژگی های زبانی معمولی قابل توصیف باشد
[ترجمه ترگمان]با این حال، با این حال، هیچ طبقه بندی دقیقی از انواع متن موجود نیست، اجازه دهید به تنهایی از لحاظ ویژگی های معمول زبانی مقایسه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. That comforts both creationists and experts on- taxonomy.
[ترجمه گوگل]که هم خلقت گرایان و هم متخصصان طبقه بندی را راحت می کند
[ترجمه ترگمان]که هم creationists و هم متخصصان در رده بندی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The choice of a taxonomy depends upon the interests of the political analyst.
[ترجمه گوگل]انتخاب یک طبقه بندی به منافع تحلیلگر سیاسی بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]انتخاب طبقه بندی به منافع تحلیلگر سیاسی بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The lexical items in a taxonomy may be thought of as corresponding to classes of things in the extra-linguistic world.
[ترجمه گوگل]اقلام واژگانی در یک طبقه بندی ممکن است به عنوان مربوط به طبقات چیزها در جهان برون زبانی تصور شود
[ترجمه ترگمان]آیتم های واژگانی در یک طبقه بندی را می توان مطابق با کلاس های چیزهای موجود در دنیای زبانی اضافه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. How can taxonomy work if its subjects can no longer claim an unblemished identity?
[ترجمه گوگل]اگر سوژه های آن دیگر نمی توانند ادعای هویتی بی عیب و نقص داشته باشند، چگونه طبقه بندی می تواند کار کند؟
[ترجمه ترگمان]چه گونه می تواند کار کند اگر افراد آن دیگر نمی تواند ادعای هویت بی عیب داشته باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To taxonomy, though, their essence lies in years to come.
[ترجمه گوگل]با این حال، برای طبقه بندی، ماهیت آنها در سال های آینده نهفته است
[ترجمه ترگمان]با این حال، دسته بندی آن ها سال ها ادامه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A study on the taxonomy and distribution of Lithospermum and Arnebia China.
[ترجمه گوگل]مطالعه ای بر روی طبقه بندی و توزیع لیتوسپرموم و آرنبیا چین
[ترجمه ترگمان]مطالعه ای بر روی طبقه بندی و توزیع of و Arnebia چین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طبقه بندی (اسم)
arrangement, classification, taxonomy, assortment, grading, grouping, systematization, standardization

علم رده بندی (اسم)
taxonomy

ره ارایی (اسم)
taxonomy

تخصصی

[زمین شناسی] دانش رده بندی جانداران - دانشی که با شناسایی ،نام گذاری وطبقه بندی گیاهان وجانوران سروکار دارد - طبقه بندی های ترتیبی گیاهان و جانوران طبق روابط طبیعی پیش فرض شده آنها طرح کلی طبقه بندی های تاکسونومیک معمولاًبه شکل سلسله مراتب است .
[بهداشت] رده بندی
[آب و خاک] رده بندی

انگلیسی به انگلیسی

• study of the principles of scientific classification (biology)
taxonomy is the classification and naming of things such as animals and plants in groups within a larger system, according to their similarities and differences; a technical term.

پیشنهاد کاربران

The science of classification, particularly the classification of living organisms into categories based on shared characteristics. It can also refer to the general practice of organizing or categorizing things.
...
[مشاهده متن کامل]

علم دسته بندی، به ویژه دسته بندی موجودات زنده بر اساس ویژگی های مشترک. همچنین می تواند به معنای عمل کلی سازماندهی یا دسته بندی چیزها باشد.
*** آرایه شناسی یا آرایه بندی، همان کاربرد و دانش �رده بندی بر اساس مجموعه های گسسته� است. آرایه بندی به رده بندی اشیا و مفاهیم اشاره دارد، همچنین این واژه به قوانین بنیادین عمل رده بندی هم ارجاع دارد. واحد آرایه بندی، یک آرایه ( taxa یا taxon ) است. بیشتر آرایه بندی ها ساختار سلسله مراتبی دارند ولی لازم نیست حتماً این موضوع برقرار باشد، یعنی مثلاً یک آرایه بندی می تواند ساختار شبکه ای داشته باشد. آرایه بندی با جزءبندی متفاوت است، جزءبندی نیز نوعی رده بندی است ولی دربارۀ �رده بندی جزءهای یک کل� به کار می رود.
مترادف: Classification, categorization, systematics
متضاد: Disorganization, confusion
مثال؛
Taxonomy is essential for understanding the relationships between different species.
The scientist specialized in plant taxonomy, classifying thousands of plant species.

دسته بندی، طبقه بندی، رده بندی
دسته بندی، گروه بندی
آرایه ‏شناسی ( اسم ) : 1. عمل یا اصول طبقه بندی، به طور کلی 2. علم طبقه بندی گیاهان، جانوران و ریزاندامگان به دسته های گسترده تر بر اساس ویژگی های مشترک. به طور سنتی، موجودات زنده بر اساس شباهت های فیزیکی
...
[مشاهده متن کامل]
گروه بندی می شدند، اما اخیراً معیارهای دیگری مانند تطابق ژنتیکی نیز مورد استفاده قرار گرفته است.

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : taxonomy / taxanomist
✅️ صفت ( adjective ) : taxonomic
✅️ قید ( adverb ) : _
ردگان شناسی ، رده بندی شناسی
taxonomy ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: آرایه‏شناسی
تعریف: رده‏بندی موجودات زنده برای شناسایی و توصیف و نامگذاری آنها
آرایه شناسی

بپرس