taxed

جمله های نمونه

1. cigarettes are taxed rather heavily
مالیات نسبتا سنگینی بر سیگار بسته شده است.

2. he was taxed with negligence
متهم به سهل انگاری شدن

3. repeated requests taxed their goodwill
خواهش های مکرر حسن نیت آنان را کم کرد.

4. my income is taxed at 30 per cent
سی در صد مالیات از در آمد من کسر می شود.

5. the people were heavily taxed
از مردم مالیات سنگینی گرفته می شد.

پیشنهاد کاربران

تحت فشار بودن
مشمول مالیات شده
دوستان گرامی وقتی مفهوم کلمه یا عبارتی را ازطریق کمک کاربران متوجه میشویم حداقل کاری که میتوانیم بکنیم، لایک کردن آن معنی به منظور دلگرم نمودن آن مترجم برای ادامه کار و کمک بیشتر آتی به خودمان است. زبان فارسی مانند سایر داشته هایمان برای بقا نیازمند کمک همه فارسی دانان است.

بپرس