tax base

جمله های نمونه

1. By broadening the tax base, he could raise more revenues.
[ترجمه گوگل]با گسترش پایه مالیاتی، او می تواند درآمدهای بیشتری را افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]با گسترش پایه مالیاتی، او می تواند عواید بیشتری را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. By broadening the tax base the chancellor could raise more revenues.
[ترجمه گوگل]با گسترش پایه مالیاتی صدراعظم می تواند درآمدهای بیشتری را افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]صدراعظم با گسترش پایه مالیاتی می تواند عواید بیشتری را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. By broadening the tax base he could raise more revenue.
[ترجمه گوگل]با گسترش پایه مالیاتی، او می تواند درآمد بیشتری کسب کند
[ترجمه ترگمان]با گسترش پایه مالیاتی، او می تواند عواید بیشتری را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Instead, we looked at annexing a tax base.
[ترجمه گوگل]در عوض، ما به الحاق یک پایه مالیاتی نگاه کردیم
[ترجمه ترگمان]در عوض، ما به ضمیمه کردن یک پایه مالیاتی نگاه کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Raising additional funds on this narrow tax base will mean very significant increases in the tax.
[ترجمه گوگل]جمع آوری وجوه اضافی در این پایه مالیاتی محدود به معنای افزایش بسیار قابل توجهی در مالیات خواهد بود
[ترجمه ترگمان]افزایش وجوه اضافی در این پایه مالیاتی محدود به معنای افزایش چشمگیر مالیات خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mayors inherited an eroding tax base and the loss of jobs.
[ترجمه گوگل]شهرداران یک پایه مالیاتی فرسایشی و از دست دادن مشاغل را به ارث بردند
[ترجمه ترگمان]شهرداران، پایه مالیاتی و از دست دادن شغل را به ارث برده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This arises due to an inadequate tax base and/or tax evasion by citizens with relatively high incomes.
[ترجمه گوگل]این به دلیل پایه مالیاتی نامناسب و/یا فرار مالیاتی توسط شهروندان با درآمد نسبتاً بالا است
[ترجمه ترگمان]این امر ناشی از مالیات ناکافی و \/ یا فرار مالیاتی شهروندان با درآمد نسبتا بالا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The tax base should be widely and fairly evenly dispersed.
[ترجمه گوگل]پایه مالیاتی باید به طور گسترده و نسبتاً مساوی پراکنده شود
[ترجمه ترگمان]پایه مالیاتی باید به طور گسترده و نسبتا بطور مساوی پراکنده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The tax base, or rateable value, is the net annual value of the property occupied.
[ترجمه گوگل]پایه مالیاتی یا ارزش قابل نرخ گذاری، ارزش خالص سالانه اموال اشغال شده است
[ترجمه ترگمان]مالیات بر مبنای مالیات، یا ارزش rateable، ارزش خالص سالانه دارایی اشغال شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The very narrow tax base meant continued heavy reliance on massive borrowings and indirect taxes.
[ترجمه گوگل]پایه مالیاتی بسیار باریک به معنای ادامه اتکای شدید به وام‌های کلان و مالیات‌های غیرمستقیم بود
[ترجمه ترگمان]این پایه مالیاتی بسیار محدود به دلیل اتکای سنگین به وام های کلان و مالیات های غیرمستقیم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Such help to industry shrinks the tax base.
[ترجمه گوگل]چنین کمکی به صنعت باعث کاهش پایه مالیاتی می شود
[ترجمه ترگمان]چنین کمکی به صنعت، پایه مالیاتی را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The corporate income tax base was broadened while the tax rate was reduced.
[ترجمه گوگل]پایه مالیات بر درآمد شرکت ها افزایش یافت و نرخ مالیات کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]مالیات بر درآمد شرکت افزایش یافت در حالی که نرخ مالیات کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The tax base in the suburbs is largely composed of single-family residences.
[ترجمه گوگل]پایه مالیات در حومه شهر عمدتاً از اقامتگاه های تک خانواده تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]پایه مالیاتی در حومه شهر عمدتا از خانه های یک خانواده تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Corporate tax base is very mobile.
[ترجمه گوگل]پایه مالیات شرکتی بسیار متحرک است
[ترجمه ترگمان]پایه مالیاتی شرکتی بسیار متحرک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Taxpayer: what about the tax base?
[ترجمه گوگل]مالیات دهنده: پایه مالیاتی چطور؟
[ترجمه ترگمان]Taxpayer: مالیات بر پایه مالیات چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• objects that have required payments imposed on them

پیشنهاد کاربران

پایه مالیاتی
دوستان گرامی وقتی مفهوم کلمه یا عبارتی را ازطریق کمک کاربران متوجه میشویم حداقل کاری که میتوانیم بکنیم، لایک کردن آن معنی به منظور دلگرم نمودن آن مترجم برای ادامه کار و کمک بیشتر آتی به خودمان است. زبان فارسی مانند سایر داشته هایمان برای بقا نیازمند کمک همه فارسی دانان است.
مبنای مالیات

بپرس