tawny

/ˈtɑːni//ˈtɔːni/

معنی: تیره، سبزه، گندم گون، سبزه رو، اسمر، زرد مایل بقهوهای
معانی دیگر: (رنگ) زرد مایل به قهوه ای، برنزه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a light brown color having shades of yellow or orange; tan.
صفت ( adjective )
حالات: tawnier, tawniest
مشتقات: tawnily (adv.), tawniness (n.)
• : تعریف: of or pertaining to the color tawny.

جمله های نمونه

1. For a few moments she stared at the tawny eagle and then at Mr Wolski, and he looked at her.
[ترجمه گوگل]برای چند لحظه به عقاب خرمایی و سپس به آقای ولسکی خیره شد و او به او نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]برای چند لحظه به عقاب سیاه و سپس به آقای Wolski خیره شد و به او نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Her figure-hugging topaz velvet suit brought out the tawny lights in her brown eyes.
[ترجمه گوگل]کت و شلوار مخملی توپاز که در آغوش کشیده بود، نورهای قهوه ای رنگ را در چشمان قهوه ای او نشان داد
[ترجمه ترگمان]کت و شلوار مخمل طلایی رنگش را در چشمان قهوه ای رنگش بیرون آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She had tawny hair.
[ترجمه گوگل]موهای برنزه ای داشت
[ترجمه ترگمان]موهای گندم گون داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She had tawny blonde hair down to her shoulders and a rather thin face with high cheekbones and a wide mouth.
[ترجمه گوگل]موهای بلوند مایل به قهوه ای تا شانه هایش و صورت نسبتاً لاغری با گونه های بلند و دهانی پهن داشت
[ترجمه ترگمان]موهای بلوند براقش را روی شانه هایش انداخته بود و صورت نسبتا نازکی با گونه های برجسته و دهان گشاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In the mob I could see Sally's tawny head bobbing up and down.
[ترجمه گوگل]در میان جمعیت می‌توانستم سر قهوه‌ای سالی را ببینم که بالا و پایین می‌زند
[ترجمه ترگمان]سر و کله گندم گون سلی را می دیدم که بالا و پایین می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Even, so I wondered, the tawny, cross-eyed tiger-fish moving beneath the glittering surface of the lake.
[ترجمه گوگل]حتی، بنابراین من تعجب کردم، ببر ماهی قهوه ای رنگ و چشم متقابل در زیر سطح درخشان دریاچه حرکت می کند
[ترجمه ترگمان]با این وجود، در این فکر بودم که یک پلنگ قهوه ای چشم در زیر نور درخشان دریاچه حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Her hair was dyed tawny brown and carefully waved.
[ترجمه گوگل]موهایش قهوه ای مایل به قهوه ای بود و با دقت تکان داده بود
[ترجمه ترگمان]موهایش قهوه ای پررنگ بود و با دقت برایش دست تکان می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The snowy owl and tawny owl assemblages diverge most greatly from this, with fewer complete mandibles than maxillae.
[ترجمه گوگل]مجموعه جغد برفی و جغد خرمایی بیشتر از این تفاوت دارند و فک پایین‌تری نسبت به فک بالا دارند
[ترجمه ترگمان]این جغد سفید و جغد دانی که بیشتر از maxillae mandibles از این، diverge بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Breeding numbers of the tawny owl were at their lowest since surveying began in 196
[ترجمه گوگل]تعداد زادآوری جغد قهوه ای از زمان شروع بررسی در سال 196 به پایین ترین حد خود رسیده است
[ترجمه ترگمان]از زمانی که بررسی در ۱۹۶ نفر شروع شد، تعداد Breeding جغد tawny در پایین ترین سطح خود قرار داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It was in fact a butterfly, tawny orange like a tiger with a purple and black lace frill to its wings.
[ترجمه گوگل]در واقع یک پروانه بود، نارنجی مایل به قهوه‌ای مانند ببر با بال‌هایش توری بنفش و مشکی
[ترجمه ترگمان]در حقیقت یک پروانه مانند یک ببر گندم گون بود با حاشیه دوزی و توری سیاه که از بال های آن بیرون زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It made Fabio think of some huge, tawny animal.
[ترجمه گوگل]این باعث شد فابیو به یک حیوان بزرگ و قهوه ای رنگ فکر کند
[ترجمه ترگمان]به فکر یک حیوان عظیم الجثه و قهوه ای رنگی افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Around 50,000 pairs of tawny owls remain in Britain, compared to just 000 barn owls.
[ترجمه گوگل]حدود 50000 جفت جغد خرمایی در بریتانیا باقی مانده است، در حالی که فقط 000 جغد انباری وجود دارد
[ترجمه ترگمان]حدود ۵۰ هزار جغد قهوه ای در بریتانیا باقی می مانند، در حالی که در مقایسه با هزار جغد انباری، جغدها در این کشور می مانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. No more tawny owls in the tall Scotch pines.
[ترجمه گوگل]دیگر خبری از جغدهای قهوه ای رنگ در کاج های بلند اسکاچ نیست
[ترجمه ترگمان]دیگر هیچ جغدی در میان کاج های بلند اسکاتلندی دیده نمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And it's only the tawny owl who goes tu-whit-tu-whoo.
[ترجمه گوگل]و این فقط جغد قهوه‌ای است که می‌رود تو-ویت-تو-وو
[ترجمه ترگمان]* * * * * * * * * * *
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تیره (صفت)
obscure, thick, dark, dim, black, gloomy, heavy, somber, sombre, muddy, turbid, murky, fuzzy, murk, nebulous, caliginous, overcast, cloudy, lurid, indistinct, tawny, darkling, fulvous, fuscous, inky

سبزه (صفت)
dark-colored, tawny, dark-coloured

گندم گون (صفت)
tawny, fulvous, wheaten, fuscous

سبزه رو (صفت)
tawny, swarthy

اسمر (صفت)
tawny

زرد مایل به قهوه ای (صفت)
tawny

انگلیسی به انگلیسی

• golden-brown
something, especially fur or skin, that is tawny in colour is yellowish-brown.

پیشنهاد کاربران

Tawny is a term used to describe a light shade of brown that has a yellowish or reddish tinge. It is often associated with the color of certain animals’ fur or feathers.
سایه روشن قهوه ای که دارای رنگ مایل به زرد یا قرمز است، برنزه
...
[مشاهده متن کامل]

اغلب با رنگ خز یا پر برخی از حیوانات خاص است.
***************************************************************************************************
مثال؛
“The tawny owl is known for its beautiful light brown plumage. ”
When describing a landscape, a photographer might mention the tawny color of the grass in the late afternoon sunlight.
A fashion designer might use the term tawny to describe a light brown fabric used in a collection.

tawnytawny
منابع• https://fluentslang.com/slang-for-brown/
( عامیانه )
عالی، خوب.
مثال:
They put on a tawny festival down there for spring break
Who is throwing this tawny party anyway
پوست گندمی
اخرایی
قهوه ای طلایی
سندرم داون

بپرس