1. Dwight: It's a statement about mans tautological search for metaphysical comfort.
[ترجمه گوگل]دوایت: این بیانیه ای در مورد جستجوی توتولوژیک انسان برای راحتی متافیزیکی است
[ترجمه ترگمان]Dwight: این بیانیه ای در مورد جستجوی tautological برای آسایش متافیزیکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Dwight: این بیانیه ای در مورد جستجوی tautological برای آسایش متافیزیکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. In fact, it becomes almost tautological as it suggests that if the processes used to manage employees are described as HRM, then HRM therefore exists.
[ترجمه گوگل]در واقع، تقریباً توتولوژیک می شود زیرا نشان می دهد که اگر فرآیندهای مورد استفاده برای مدیریت کارکنان به عنوان HRM توصیف شوند، بنابراین HRM وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، تقریبا tautological می شود زیرا نشان می دهد که اگر فرآیندهای مورد استفاده برای مدیریت کارکنان به عنوان HRM توصیف می شوند، بنابراین HRM وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، تقریبا tautological می شود زیرا نشان می دهد که اگر فرآیندهای مورد استفاده برای مدیریت کارکنان به عنوان HRM توصیف می شوند، بنابراین HRM وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Style is tautological; it communicates stylishness.
[ترجمه گوگل]سبک توتولوژیک است شیک بودن را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]سبک tautological است؛ it را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سبک tautological است؛ it را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Structural differences of tautological constructions between English and Chinese should never be overlooked though their structural formulae are assumed to be similar.
[ترجمه گوگل]تفاوتهای ساختاری ساختارهای توتولوژیک بین انگلیسی و چینی را هرگز نباید نادیده گرفت، اگرچه فرمولهای ساختاری آنها مشابه فرض میشود
[ترجمه ترگمان]تفاوت های ساختاری ساختارهای tautological بین انگلیس ها و چینی ها نباید نادیده گرفته شود، اگرچه فرمول ساختاری آن ها مشابه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تفاوت های ساختاری ساختارهای tautological بین انگلیس ها و چینی ها نباید نادیده گرفته شود، اگرچه فرمول ساختاری آن ها مشابه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The author believes that the understanding of tautological utterances as some other utterances is consistent with the principle of relevance.
[ترجمه گوگل]نگارنده بر این باور است که درک اقوال توتولوژیک مانند برخی اقوال دیگر با اصل ربط سازگار است
[ترجمه ترگمان]نویسنده بر این باور است که درک گفتار tautological به عنوان برخی از جملات دیگر با اصل ارتباط همخوانی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نویسنده بر این باور است که درک گفتار tautological به عنوان برخی از جملات دیگر با اصل ارتباط همخوانی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The last two definitions are tautological and especially meaningless ("paraphilias are disorders and therefore deviant").
[ترجمه گوگل]دو تعریف اخیر توتولوژیک و به ویژه بی معنی هستند («پارافیلیا اختلالات و بنابراین انحرافی هستند»)
[ترجمه ترگمان]دو تعریف آخر tautological و به خصوص بی معنا هستند (\" اختلالات هستند و بنابراین منحرف می شوند)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دو تعریف آخر tautological و به خصوص بی معنا هستند (\" اختلالات هستند و بنابراین منحرف می شوند)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Epanadiplosis is apparently a tautological way of expression with no obvious semantic content, and yet it has significant communicative value in daily verbal communication.
[ترجمه گوگل]Epanadiplosis ظاهراً روشی توتولوژیک برای بیان است که محتوای معنایی آشکاری ندارد، و با این حال ارزش ارتباطی قابل توجهی در ارتباطات کلامی روزانه دارد
[ترجمه ترگمان]Epanadiplosis ظاهرا یک روش tautological برای بیان بدون هیچ محتوای معنایی آشکار است، و با این حال در ارتباط کلامی روزانه ارزش زیادی برای ارتباط دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Epanadiplosis ظاهرا یک روش tautological برای بیان بدون هیچ محتوای معنایی آشکار است، و با این حال در ارتباط کلامی روزانه ارزش زیادی برای ارتباط دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Such analyses are, of course, somewhat tautological, they equate fault and legal liability.
[ترجمه گوگل]البته چنین تحلیل هایی تا حدودی توتولوژیک هستند و تقصیر و مسئولیت قانونی را برابر می دانند
[ترجمه ترگمان]البته چنین analyses تا حدی ناشی از گناه و مسئولیت قانونی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]البته چنین analyses تا حدی ناشی از گناه و مسئولیت قانونی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. "Safe" and "reliable" are tautological .
[ترجمه گوگل]"ایمن" و "قابل اعتماد" توتولوژیک هستند
[ترجمه ترگمان]\"امن\" و \"قابل اطمینان\" غیرقابل اطمینان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]\"امن\" و \"قابل اطمینان\" غیرقابل اطمینان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Unfortunately, while superficially attractive, those context-independent truth criteria which have been suggested turn out to be vacuous or tautological.
[ترجمه گوگل]متأسفانه، در حالی که ظاهراً جذاب هستند، معیارهای حقیقت مستقل از زمینه که پیشنهاد شده اند، خالی یا توتولوژیک هستند
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، در حالی که به طور سطحی جذاب است، آن معیارهای واقعیت مستقل که پیشنهاد شده اند، پوچ و پوچ هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، در حالی که به طور سطحی جذاب است، آن معیارهای واقعیت مستقل که پیشنهاد شده اند، پوچ و پوچ هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. As I have implied, many of Durkheim's conclusions are tautological or based upon inaccurate assumptions and evidence.
[ترجمه گوگل]همانطور که اشاره کردم، بسیاری از نتیجهگیریهای دورکیم توتولوژیک هستند یا مبتنی بر فرضیات و شواهد نادرست هستند
[ترجمه ترگمان]همانطور که به طور ضمنی اشاره می کنم، بسیاری از نتیجه گیری های دورکیم افراطی هستند و یا براساس فرضیات نادرست و شواهد می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همانطور که به طور ضمنی اشاره می کنم، بسیاری از نتیجه گیری های دورکیم افراطی هستند و یا براساس فرضیات نادرست و شواهد می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Insisting the principle of "community being primary and language being secondary", we can overcome the tautological errors in defining such concepts as "language" and "community".
[ترجمه گوگل]با اصرار بر اصل «اولیه بودن جامعه و فرعی بودن زبان» میتوان بر خطاهای توتولوژیک در تعریف مفاهیمی چون «زبان» و «جامعه» غلبه کرد
[ترجمه ترگمان]Insisting اصل \"جامعه بودن و زبان دوم بودن\"، ما می توانیم بر خطاهای tautological در تعریف این مفاهیم به عنوان \"زبان\" و \"جامعه\" غلبه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Insisting اصل \"جامعه بودن و زبان دوم بودن\"، ما می توانیم بر خطاهای tautological در تعریف این مفاهیم به عنوان \"زبان\" و \"جامعه\" غلبه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. If you just starting to study the knowledge from books practical problems, we will inevitably fall into a tautological model, this model can not generate new knowledge.
[ترجمه گوگل]اگر شما تازه شروع به مطالعه دانش از کتاب مسائل عملی کنید، ناگزیر در یک مدل توتولوژیک قرار می گیریم، این مدل نمی تواند دانش جدیدی ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]اگر شما تازه شروع به مطالعه دانش از مشکلات عملی کتاب کنید، به طور اجتناب ناپذیری در یک مدل tautological قرار خواهیم گرفت، این مدل نمی تواند دانش جدیدی ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگر شما تازه شروع به مطالعه دانش از مشکلات عملی کتاب کنید، به طور اجتناب ناپذیری در یک مدل tautological قرار خواهیم گرفت، این مدل نمی تواند دانش جدیدی ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The Italian diva Isa Miranda models "very Italian" dresses in a series of 1935 pictures intended to prove the tautological idea that "Italian elegance is most suitable because it's the best. "
[ترجمه گوگل]دیوا ایتالیایی ایسا میراندا در مجموعهای از عکسهای سال 1935 لباسهای «بسیار ایتالیایی» را مدلسازی میکند تا این ایده توتولوژیک را ثابت کند که «ظرافت ایتالیایی مناسبترین است زیرا بهترین است»
[ترجمه ترگمان]\"عیسی میراندا\" خواننده ایتالیایی \"لباس های بسیار ایتالیایی\" را در مجموعه ای از تصاویر ۱۹۳۵ به نمایش می گذارد که قصد دارد ایده tautological را ثابت کند که \" ظرافت ایتالیایی مناسب ترین است زیرا بهترین است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]\"عیسی میراندا\" خواننده ایتالیایی \"لباس های بسیار ایتالیایی\" را در مجموعه ای از تصاویر ۱۹۳۵ به نمایش می گذارد که قصد دارد ایده tautological را ثابت کند که \" ظرافت ایتالیایی مناسب ترین است زیرا بهترین است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید