tatty

/ˈtæti//ˈtæti/

ژنده، پاره پوره، مندرس، (کاشانی) وشگوا، مبتذل

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: tattier, tattiest
مشتقات: tattily (adv.), tattiness (n.)
• : تعریف: shabby or cheap; crude.
مشابه: cheap

جمله های نمونه

1. His friends used to tease him about his tatty clothes.
[ترجمه گوگل]دوستانش به خاطر لباس های نازش به او مسخره می کردند
[ترجمه ترگمان]دوستانش او را در مورد لباس های tatty سربه سر او می گذاشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You are going to change out of those tatty old jeans, aren't you?
[ترجمه گوگل]میخوای از اون شلوارهای جین قدیمی کهنه عوض کنی، نه؟
[ترجمه ترگمان]تو می خوای اون شلوار جین کهنه رو عوض کنی، مگه نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The shoes looked so tatty that I consigned them to the back of the cupboard.
[ترجمه گوگل]کفش‌ها آن‌قدر کثیف به نظر می‌رسیدند که آنها را به پشت کمد بردم
[ترجمه ترگمان]کفش چنان به هم پیچیده بود که من آن ها را به پشت قفسه سپردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She wears jeans and a tatty jumper.
[ترجمه گوگل]او شلوار جین و جامپر تاتی می پوشد
[ترجمه ترگمان]او شلوار جین و یک بلوز tatty پوشیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But a tatty, concrete post-war extension located on the south-east corner was demolished.
[ترجمه گوگل]اما یک پسوند بتنی پس از جنگ که در گوشه جنوب شرقی قرار داشت تخریب شد
[ترجمه ترگمان]اما یک tatty، پس از جنگ واقعی که در گوشه جنوب شرقی قرار داشت، تخریب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The banners we have are getting tatty as no-one worries very much how they are stored.
[ترجمه گوگل]بنرهایی که ما داریم در حال تبدیل شدن به کثیف شدن هستند زیرا هیچ کس نگران نحوه ذخیره آنها نیست
[ترجمه ترگمان]پرچم هایی که ما داریم در حال بالا گرفتن هستند، همانطور که هیچ کس در مورد چگونگی ذخیره کردن آن ها نگران نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It struck her how tatty many of the buildings appeared now the lack of sun had robbed them of their charm.
[ترجمه گوگل]او را شگفت زده کرد که اکنون بسیاری از ساختمان ها چقدر نازک به نظر می رسند که کمبود آفتاب جذابیت آنها را ربوده است
[ترجمه ترگمان]به ذهنش خطور کرد که چند تا از ساختمان ها را از دست داده است، حالا دیگر نور خورشید آن ها را از فریبندگی شان محروم کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But in truth he was a tatty little man with a furtive walk.
[ترجمه گوگل]اما در حقیقت او یک مرد کوچولوی نازک بود که راه رفتن پنهانی داشت
[ترجمه ترگمان]اما در حقیقت او مرد کوچکی بود با یک پیاده روی دزدکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They were tatty and smelly and lethargic.
[ترجمه گوگل]آنها کثیف و بدبو و بی حال بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها tatty و بدبو و بی حال بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Tatty and faded now, it had survived hibernation through the winter.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر نازک و پژمرده، در زمستان از خواب زمستانی جان سالم به در برده بود
[ترجمه ترگمان]tatty و faded اکنون در زمستان از خواب زمستانی بیرون کشیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. At the window of the cottage hang tatty, faded curtains.
[ترجمه گوگل]در پنجره کلبه پرده های نازک و پژمرده آویزان است
[ترجمه ترگمان]کنار پنجره کلبه پرده از پرده رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. One showed an elderly couple in a tatty cafe with the caption: Springtime in Stoke-on-Trent.
[ترجمه گوگل]یکی زن و شوهری مسن را در یک کافه با این شرح نشان داد: بهار در استوک-آن-ترنت
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها یک زوج مسن را در کافه tatty با عنوان زیر نشان داد: Springtime در استوک - on
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Like Querelle, men in tatty soiled uniforms are flexing their muscles, while others stare vacantly into the middle distance.
[ترجمه گوگل]مانند Querelle، مردانی با لباس‌های کثیف و کثیف، عضلات خود را خم می‌کنند، در حالی که دیگران به فاصله‌ی میانی خیره می‌شوند
[ترجمه ترگمان]مانند Querelle، مردان که لباس پوشیده در دست دارند، عضلات خود را باز می کنند و دیگران از دور به اطراف نگاه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There are fewer tatty schools and run - down hospitals.
[ترجمه گوگل]تعداد مدارس و بیمارستان های فرسوده کمتری وجود دارد
[ترجمه ترگمان]مدارس tatty کمتری وجود دارند و بیمارستان ها در حال اجرا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They seemed unreal and kind of tatty.
[ترجمه گوگل]آنها غیر واقعی و به نوعی نازک به نظر می رسیدند
[ترجمه ترگمان]آن ها به نظر غیر واقعی و یک دسته دسته دیگر بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (british) tawdry, loud, cheap; shabby, worn-out
something that is tatty is in bad condition; an informal word.

پیشنهاد کاربران

کهنه از نوع درب و داغان، فکستنی، پیزوری، زپرتی
کهنه
Shabby
ژنده
Cheap, inexpensive, shabby, of poor quality, old and in bad condition
Apparently this long - haired, tattily dressed young man was quite serious.

بپرس