tatting

/ˈtætɪŋ//ˈtætɪŋ/

معنی: توری حاشیه لباس
معانی دیگر: گلدوزی، حاشیه دوزی، سوزنکاری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: lace made by knotting and looping a strand of heavy gauge cotton or linen thread on a small hand shuttle, often used as trimming.
مشابه: lace

(2) تعریف: the act or process of making such lace.

جمله های نمونه

1. He hit me, so I hit him back — it was tit for tat.
[ترجمه گوگل]او به من ضربه زد، پس من هم به او ضربه زدم - این برای خال بود
[ترجمه ترگمان]اون منو زد، به همین خاطر بهش ضربه زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I noticed she didn't send me a card - I think it was tit for tat because I forgot her birthday last year.
[ترجمه گوگل]متوجه شدم که او برای من کارتی نفرستاد - فکر می‌کنم این کارت به خاطر اینکه سال گذشته تولدش را فراموش کرده بودم
[ترجمه ترگمان]من متوجه شدم که او یک کارت برای من نفرستاده است - فکر می کنم به خاطر این بود که سال پیش تولدش را فراموش کرده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. John kicked me, so I gave him tit for tat.
[ترجمه گوگل]جان به من لگد زد، بنابراین من به او تیغ زدم
[ترجمه ترگمان]جان به من لگد زد، واسه همین به سینه هاش رو دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Like most souvenir shops, it sells a lot of old tat.
[ترجمه گوگل]مانند بسیاری از مغازه های سوغاتی، تات های قدیمی زیادی را به فروش می رساند
[ترجمه ترگمان]مانند بسیاری از مغازه های سوغاتی، این شهر تعداد زیادی از مردم را به فروش می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Much emphasis has been placed on the theoretical value of tat and protease inhibitors.
[ترجمه گوگل]تاکید زیادی بر ارزش نظری مهارکننده های tat و پروتئاز شده است
[ترجمه ترگمان]تاکید بیشتر بر روی ارزش نظری بازدارندگی و بازدارنده های پروتئاز گزارش شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The temple was a squat, two-storey structure, encrusted with oriental tat.
[ترجمه گوگل]معبد یک سازه چمباتمه‌دار و دو طبقه بود که با تات شرقی پوشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]معبد یک سازه دو طبقه بود که متعلق به tat شرقی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Now he has her wanting to learn how to tat lace.
[ترجمه گوگل]حالا او او را وادار می کند که بیاموزد چگونه توری خالکوبی کند
[ترجمه ترگمان]حالا اون می خواد یاد بگیره چطوری تور رو ببنده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Main knitting and tatting products include POLO, T-shirt, Underwear, sportswear, fashionable dress, jeans series etc.
[ترجمه گوگل]محصولات اصلی بافندگی و دوخت عبارتند از POLO، تی شرت، لباس زیر، لباس ورزشی، لباس مد روز، سری شلوار جین و غیره
[ترجمه ترگمان]بافتن اصلی و محصولات tatting شامل polo، تی شرت، پوشاک ورزشی، لباس های مد روز، سری شلوار جین و غیره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Application:Automatically inhale and trim thread. Apply to thick tatting and heavy materials, such as jeans, embroider, handbag, suitcase and bedding.
[ترجمه گوگل]کاربرد: به طور خودکار نخ را استنشاق کنید و برش دهید روی مواد ضخیم و سنگین مانند شلوار جین، گلدوزی، کیف دستی، چمدان و ملافه استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]برنامه: به طور خودکار رشته های باریک و باریک را تنفس کنید از مواد سنگین و ضخیم، مانند شلوار جین، embroider، کیف دستی، چمدان و رختخواب استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Differing from the traditional tatting wearing apparel, it has its own special idea and dealing way of design and technology.
[ترجمه گوگل]متفاوت از پوشاک سنتی تات، ایده و روش طراحی و فناوری خاص خود را دارد
[ترجمه ترگمان]با استفاده از لباس های سنتی که لباس می پوشند، ایده خاص خود و نحوه برخورد با طراحی و فن آوری را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Yiweida employs two production lines, one for tatting and one for knitting.
[ترجمه گوگل]Yiweida از دو خط تولید استفاده می کند، یکی برای دوخت و دیگری برای بافندگی
[ترجمه ترگمان]Yiweida از دو خط تولید، یکی برای tatting و دیگری برای بافندگی استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Application:Automatic suction trimming, applicable to thick tatting, heavy materials and large clothes, such as jeans, embroidery, garment, bags and beddings etc.
[ترجمه گوگل]کاربرد: پیرایش مکش خودکار، قابل استفاده برای تزیینات ضخیم، مواد سنگین و لباس های بزرگ، مانند شلوار جین، گلدوزی، لباس، کیف و ملافه و غیره
[ترجمه ترگمان]کاربرد: trimming مکش خودکار، قابل استفاده برای tatting ضخیم، مواد سنگین و لباس های بزرگ، مانند شلوار جین، گلدوزی، پوشاک، کیف و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. act or process or making tatting or handmade lace.
[ترجمه گوگل]عمل یا پردازش یا ساخت توری تات یا دست ساز
[ترجمه ترگمان]عمل یا فرآیند ساخت و یا ساخت توری دست ساز و یا دست ساز را انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I started from 199 has been engaged in the clothing industry, the familiar needle tatting clothes' technical process, worked earnestly careful, was good at communicating with the human.
[ترجمه گوگل]من از سال 199 شروع کردم در صنعت پوشاک مشغول بودم، فرآیند فنی سوزن زدن لباس آشنا، با جدیت کار می کرد، در برقراری ارتباط با انسان خوب بود
[ترجمه ترگمان]از ۱۹۹ نفر شروع به کار در صنعت پوشاک، سوزن آشنا و فرآیند فنی لباس، با دقت بسیار دقیق، در ارتباط با انسان خوب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

توری حاشیه لباس (اسم)
tatting

تخصصی

[نساجی] پارچه تور گره ای دستباف نازک و سبک - نوعی تور که به لبه یقه یا دستمال دوخته می شود - تور لبه یا حاشیه لباس

انگلیسی به انگلیسی

• lace-making

پیشنهاد کاربران

بپرس