1. congenial tastes
سلیقه های سازوار (متوافق)
2. his tastes in food and clothing are very cosmopolitan
سلیقه ی او در غذا و لباس محدود به فرهنگ خاصی نیست.
3. it tastes like ice cream
مزه ی بستنی می دهد.
4. sweat tastes salty
عرق شورمزه است.
5. that tastes good
مزه ی آن خوب است.
6. this tastes good
مزه ی این خوب است.
7. community of tastes
همانندی سلیقه ها
8. that one tastes bad
آن یکی بدمزه است (طعم بدی دارد).
9. the salad tastes of garlic
سالاد طعم سیر دارد.
10. this food tastes good
این خوراک خوشمزه است.
11. this milk tastes sour
این شیر ترش است (ترش مزه است).
12. this soup tastes very nice
این سوپ خیلی خوشمزه است.
13. farmers with simple tastes
کشاورزان با سلیقه های بی تکلف
14. we have similar tastes
سلیقه های ما یکجور است.
15. folks differ in their tastes
سلیقه ی انسان ها فرق دارد.
16. meat roasted on charcoal tastes better
گوشتی که روی زغال کباب شده طعم بهتری دارد
17. the wide diversity of tastes and opinions
چندسانی (تنوع) گسترده ی سلیقه ها و عقاید
18. he cannot discriminate between the tastes of these two kinds of tea
او نمی تواند فرق بین مزه ی این دو نوع چای را تشخیص بدهد.
19. people differ greatly in their tastes
مردم از نظر سلیقه خیلی با هم فرق دارند.