tastefulness

جمله های نمونه

1. The whole atmosphere was tastefulness and leisure.
[ترجمه گوگل]کل فضا ذوق زده و فراغت بود
[ترجمه ترگمان]همه فضای اتاق آرام و آرام بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Magnanimousness, tastefulness, popularity and gracefulness are basic traits and characters of Shan cuisine.
[ترجمه گوگل]بزرگواری، ذوق، محبوبیت و برازندگی از ویژگی ها و ویژگی های اصلی آشپزی شان است
[ترجمه ترگمان]Magnanimousness، tastefulness، محبوبیت و زیبایی ویژگی ها و ویژگی های اصلی غذاهای شان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Simplicity, tastefulness, and usefulness are our tenet.
[ترجمه گوگل]سادگی، سلیقه و مفید بودن اصل ماست
[ترجمه ترگمان]سادگی، سادگی، و کارآیی اصل ما هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Magnanimousness, tastefulness gracefulness are basic traits and characters of Shan cuisine.
[ترجمه گوگل]بزرگواری، خوش ذوقی ظرافت از ویژگی ها و ویژگی های اصلی غذاهای شان هستند
[ترجمه ترگمان]اینها ویژگی های اصلی و ویژگی های اصلی غذاهای شان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. "The media profile can become toxic if they are seen to be overly profiteering or mercenary, " Macleod said. "They just need to be careful that they don't step on the wrong side of tastefulness. "
[ترجمه گوگل]مکلود گفت: «اگر دیده شود که نمایه رسانه‌ها بیش از حد سودجو یا مزدور هستند، می‌تواند سمی شود آنها فقط باید مراقب باشند که در سمت نادرست سلیقه قدم نگذارند »
[ترجمه ترگمان]مک Macleod گفت: \" اگر دیده شود که آن ها بیش از حد profiteering یا سرباز مزدوری باشند، پروفایل رسانه ها می تواند سمی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• elegance, state of showing good aesthetic sense

پیشنهاد کاربران

بپرس