1. The United States is sending a naval task force to the area to evacuate American citizens.
[ترجمه گوگل]ایالات متحده در حال اعزام یک نیروی دریایی به منطقه برای تخلیه شهروندان آمریکایی است
[ترجمه ترگمان]ایالات متحده یک نیروی ویژه نیروی دریایی را به منطقه می فرستد تا شهروندان آمریکایی را تخلیه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The government has set up a task force to improve standards in schools.
[ترجمه گوگل]دولت یک کارگروه برای بهبود استانداردها در مدارس ایجاد کرده است
[ترجمه ترگمان]دولت یک نیروی کار برای بهبود استانداردهای مدارس ایجاد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The government has set up a special task force on health care reform.
[ترجمه گوگل]دولت یک کارگروه ویژه برای اصلاحات مراقبت های بهداشتی ایجاد کرده است
[ترجمه ترگمان]دولت یک نیروی ویژه ویژه برای اصلاح مراقبت های بهداشتی ایجاد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The task force is comprised of congressional leaders, cabinet heads and administration officials.
[ترجمه گوگل]این کارگروه متشکل از رهبران کنگره، روسای کابینه و مقامات دولتی است
[ترجمه ترگمان]این نیروی کار متشکل از رهبران کنگره، سران کابینه و مقامات اداری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. We have set up a task force to look at the question of women returning to work.
[ترجمه گوگل]ما یک کارگروه تشکیل داده ایم تا به مسئله بازگشت زنان به کار رسیدگی کند
[ترجمه ترگمان]ما یک نیروی کار برای بررسی مساله بازگشت زنان به سر کار ایجاد کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The despatch of the task force is purely a contingency measure.
[ترجمه گوگل]اعزام گروه ضربت صرفاً یک اقدام احتمالی است
[ترجمه ترگمان]فرستادن نیروی کار صرفا یک اقدام احتیاطی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Retired teachers have formed a task force to help schools in Poland.
[ترجمه گوگل]معلمان بازنشسته یک کارگروه برای کمک به مدارس در لهستان تشکیل داده اند
[ترجمه ترگمان]معلمان بازنشسته یک نیروی کار برای کمک به مدارس در لهستان تشکیل داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The commander of the German task force radioed that he was breaking off the action.
[ترجمه گوگل]فرمانده گروه ضربت آلمان با رادیو اعلام کرد که در حال شکستن عملیات است
[ترجمه ترگمان]فرمانده نیروی ویژه آلمان به او اطلاع داد که از عمل دست می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. These contrasting models provided the task force with a wealth of information and guidance.
[ترجمه گوگل]این مدلهای متضاد اطلاعات و راهنماییهای فراوانی را در اختیار گروه ضربت قرار دادند
[ترجمه ترگمان]این مدل های مختلف، نیروی کار را با سرمایه ای از اطلاعات و راهنمایی فراهم کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. An amended statement was approved by the task force in April 197
[ترجمه گوگل]بیانیه اصلاح شده توسط کارگروه در آوریل 197 تصویب شد
[ترجمه ترگمان]یک بیانیه اصلاح شده با استفاده از نیروی کار در ۱۹۷ آوریل تصویب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The task force has agreed that the public should be informed which companies are complying with the proposed standards.
[ترجمه گوگل]کارگروه موافقت کرده است که به مردم اطلاع داده شود که کدام شرکت ها با استانداردهای پیشنهادی مطابقت دارند
[ترجمه ترگمان]نیروی کار توافق کرده است که عموم باید مطلع باشند که شرکت ها مطابق با استانداردهای پیشنهادی عمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. So the league set up a second task force, to examine the quality issue.
[ترجمه گوگل]بنابراین لیگ یک کارگروه دوم را برای بررسی موضوع کیفیت تشکیل داد
[ترجمه ترگمان]بنابراین لیگ دومین نیروی کار را تشکیل داد تا مساله کیفیت را بررسی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The task force will concentrate on stopping the theft of trade secrets.
[ترجمه گوگل]کارگروه بر توقف سرقت اسرار تجاری متمرکز خواهد شد
[ترجمه ترگمان]نیروی ویژه برای جلوگیری از دزدی رازهای تجارت تمرکز خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The scheme will be extended from Task Force areas to include successful City Challenge bidders.
[ترجمه گوگل]این طرح از مناطق Task Force گسترش خواهد یافت تا مناقصهگران موفق چالش شهر را نیز شامل شود
[ترجمه ترگمان]این طرح از نواحی نیروی کار گسترش خواهد یافت تا در شرکت کنندگان موفق شهر برنده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید