tarzan

/ˈtɑːrˌzæn//ˈtɑːzæn/

تارزان، قوی هیکل

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the title character and protagonist of a series of twentieth-century jungle adventure stories by Edgar Rice Burroughs.

(2) تعریف: (sometimes l.c.) a man of exceptional muscular development, strength, or virility (often used humorously).

جمله های نمونه

1. tarzan slogged his way through the dense forest
تارزان با زحمت از میان جنگل انبوه راهی برای خود باز کرد.

2. Ken looked like a waterborne Tarzan, swinging through the air from wave to wave.
[ترجمه گوگل]کن شبیه یک تارزان در آب بود که از موجی به موج دیگر در هوا می چرخید
[ترجمه ترگمان]کن در حالی که از موج موج برای موج زدن در هوا تکان می خورد، نگاه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The neighbouring table are offering thirty quid on Tarzan.
[ترجمه گوگل]میز همسایه سی کود در تارزان عرضه می کنند
[ترجمه ترگمان]میز مجاور سی پوند در Tarzan پیشنهاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But they lived in jungles, Tarzan and Mowgli.
[ترجمه گوگل]اما آنها در جنگل ها، تارزان و موگلی زندگی می کردند
[ترجمه ترگمان]اما آن ها در جنگل، خرس های قطبی و موگلی زندگی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He has been pictured in a Tarzan suit with a helicopter hovering over his head.
[ترجمه گوگل]او با کت و شلوار تارزان در حالی که هلیکوپتری بالای سرش معلق است به تصویر کشیده شده است
[ترجمه ترگمان]او در یک کت و شلوار Tarzan دیده شده است که هلیکوپتری در بالای سرش پرواز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Much funnier than Tarzan or Hercules, this works a treat because the hero, Emperor Kuzco, is an anti-hero.
[ترجمه گوگل]این بسیار خنده دارتر از تارزان یا هرکول است، زیرا قهرمان، امپراتور کوزکو، یک ضدقهرمان است
[ترجمه ترگمان]عجیب تر از Tarzan یا هرکول، این طرز رفتار خوبی است زیرا قهرمان، امپراتور Kuzco، یک قهرمان مبارزه با تروریسم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. What do Tarzan and the animals sing at Christmas time?
[ترجمه گوگل]تارزان و حیوانات در زمان کریسمس چه می خوانند؟
[ترجمه ترگمان]Tarzan و حیوانات در زمان کریسمس چه می خوانند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Kala: Tarzan, what are you doing?
[ترجمه گوگل]کالا: تارزان، چه کار می کنی؟
[ترجمه ترگمان]خرس های قطبی چی کار می کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Tantor : That sounded like Tarzan. It'sounded like he was in trouble.
[ترجمه گوگل]تانتور: شبیه تارزان بود به نظر می رسید که او دچار مشکل شده است
[ترجمه ترگمان]شبیه خرس های قطبی - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - انگار توی دردسر افتاده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Tarzan the palace was a total of 21 statues, are bluestone carving, vivid, vivid.
[ترجمه گوگل]تارزان کاخ در مجموع 21 مجسمه بود، کنده کاری سنگ آبی، زنده، روشن است
[ترجمه ترگمان]این کاخ در مجموع ۲۱ مجسمه بود که کنده کاری روی آن حکاکی شده، زنده، زنده و زنده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Showman Tico Tarzan gets up close and personal with his new friend, a 16 ft crocodile.
[ترجمه گوگل]شومن تیکو تارزان از نزدیک با دوست جدیدش، تمساح 16 فوتی، آشنا می شود
[ترجمه ترگمان]showman tico Tarzan نزدیک و شخصی با دوست جدیدش، یک سوسمار ۱۶ فوتی، بلند می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Tarzan: No matter where I go, you will always be my mother.
[ترجمه گوگل]تارزان: مهم نیست کجا بروم، تو همیشه مادر من خواهی بود
[ترجمه ترگمان]خرس های قطبی: مهم نیست که من کجا برم، تو همیشه مادر من خواهی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Tarzan, for once listen to Kerchak.
[ترجمه گوگل]تارزان، برای یک بار هم که شده به کرچاک گوش کن
[ترجمه ترگمان]Tarzan، برای یه بار به \"Kerchak\" گوش کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It reminded me of the Tarzan movies I saw at the local cinema.
[ترجمه گوگل]من را به یاد فیلم های تارزان که در سینمای محلی دیدم می اندازد
[ترجمه ترگمان]این فیلم مرا به یاد فیلم های Tarzan انداخت که در سینمای محلی دیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Even Tarzan has a sweetheart and friends.
[ترجمه گوگل]حتی تارزان هم یک معشوقه و دوستان دارد
[ترجمه ترگمان] حتی خرس های قطبی هم دوست و دوست دارن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• heroic character from edgar r. burroughs' stories; hero

پیشنهاد کاربران

tarzan
به گُمان واژه ای پارسی بایَد باشَد :
tarzan : tar - zan
tar - zan
tar = دار به مینه یِ دِرَخت مانَندِ دارکوب : مُرغی که با نوک اَش به دار / دِرَخت می کوبَد.
zan = زِن کوتاه شُده یِ زِندِگی یا زِنده : کَسی که رویِ یا بالایِ دار یا دِرَخت زِندِگی می کُنَد.
tarzan = دارزِن
tarzan
به گُمان واژه ای ایرانی ست :
tarzan : tar - zan
tar = می بایِستی " دار " به مینه یِ دِرَخت باشَد :
دارکوب : مُرغی که با نوک اَش به دار / دِرَخت می کوبَد.
zan = می بایِستی زِن که کوتاه شُده یِ زِنده وَ زِندِگی اَست باشَد.
...
[مشاهده متن کامل]

tarzan , تارزان = " دارزِن " : کَسی که بالا وَ رویِ دِرَخت یا دِرَختان زِندِگی می کُنَد.

بپرس